خلاصه ماشینی:
"در مقابل بایشان وعده دادم تا یک ماه دیگر مثقالی تریاک قاچاق نخواهم گذاشت در محل بمصرف برسد این پیشنهادات را 2l باقر بقائی موکول باجازه مرکز نموده مرخص شدم از آنجا به منزل آقای ملا حبیب الله مجتهد طراز اول که ماشاء الله خان از او ملاحظه دارد رفتیم از آنجا بدیدن آقای انتظام الدوله حاکم که دل پری از دستگاه ماشاء الله خان داشت و میگفت من بهعنوان حکومت یکنفر را نمیبینم حکومت بدست ماشاء الله خان و سر کردههای او است از آنجا بدیدن نایب حسین کاشی پدر ماشاء الله خان رفتیم پیرمردی(70) ساله و خوش بنیه و خوش صحبت بود در جلو خانهاش روی سکو نشسته و مشغول کشیدن قلیان بود از خدمات خودش نسبت 1lبدولت تعریف می کرد مخصوصا از زمان مهجرت خودش و پسرهایش و خدمتهائیکه کرده و بلقب صارم اسلام مفتخر شده است و میگفت دیگر خسته شدم کارها را به ماشاء الله واگذار کردم احتیاج به پول ندارم این کوههای اطراف کاشان مرکز دفینه من است و چند نفر اطراف او نشسته بودند."