خلاصه ماشینی:
دوم آنکه ناقد برای اینکه به مخاطب خود و نویسنده نشان دهد که مدعا را درست فهم کرده است، تقریر و توضیحی نو از مدعا به دست دهد، به طوری که شکی نماند که اصل مدعا کاملا فهم شده است.
دوم: ناقد باید مشخص کند که با مدعا مخالف است یا با دلیل یا با هر دو؛ تفکیک هر یک از این حیثیتها اهمیت بسزایی دارد؛ مثلا: ممکن است کسی بر این ادعا که «خدا وجود دارد» دلیلی اقامه کند، و ناقدی در عین قبول مدعای او به نقد دلیل او بنشیند و آن را وافی به مقصود نداند.
علاوه بر اینکه اولا: تشخیص و کشف مقاصد اگر محال نباشند، کار بسیار دشواری است و معمولا رجما بالغیب به سوء انگیزهها اشاره میشود؛ و ثانیا: بر فرض علم به سوءنیت، چگونه میتوان نادرستی مطلبی را از آن نتیجه گرفت؟ این کلام حضرت امیر(ع) که فرمود: «کلمة حق یرادبها الباطل»، حاوی این مطلب است که هیچ راهی از سوءنیت به سقم مطلب نیست؛ و لذا در نقد فقط باید به نوشته توجه کرد، نه به نویسنده، و امروزه متأسفانه بسیار شاهد چنین مغالطهای هستیم.