خلاصه ماشینی:
"آیا تجربه ای دردناق تر از این نیز می تران تصزر کرد ؟ جه عذابی می تواند سخت تر از سرز دلی باثد که در نتیجة سرکوب تمنیات متعارف آدمی حاصل می شود .
خوب بعد جه ؟ آب این همة جیز است ؟ آتای عزبز ، علاته دارید که با شرح خوشبختیهایم برای شما صحبت را ادامه دهم ؟ عن ، البة حوشبختی نیز داشة ام ، اما آن هم نوعی ناکامی بوده است ، نه!
ضررری نمی بینم که ادامه دهم ، هر تدر هم نمرنه برای شما!اورم ، باز واضحتر از خود زندکی نخواهد بود .
اط جثمها در این دریای بی نهایت ، فقط تا افق معینی بش رفتند و دیکر نترانسنند ، اما جرا ؟ جرا وتتی که می خواستم به عرصة نامحدودی از زندکی دست یابم ، افق باید مانع من می شد ؟ ممکن است افتی دیل!"