خلاصه ماشینی:
"زیر داربست عشق چای و لبخند و حرف محمد علی شامانی (به تصویر صفحه مراجعه شود)(به تصویر صفحه مراجعه شود) یادش به خیر،آن روزها که هنوز کرسی از سکه نیفتاده بود،در آن فضای سرشار از آرامش و صمیمیت،همیشه پدر را کنار خودمان احساس میکردیم،وقتی آرام،با انگشتان پایش پای ما را نوازش میکرد.
کمتر فرصت میکنیم باهم نجوایی داشته باشیم،خاطراتی را مرور کنیم و یا اینکه پای درددل هم بنشینیم و از آینده بگوییم و از کنار هم بودن لذت ببریم.
اگر بتوانیم فضا و فرصتی برای بازخوانی خاطراتمان ایجاد کنیم،یقینا فرصت مناسبی هم به فرزندانمان دادهایم؛ فرصتی که در دل آن پرسشها جلوهگر میشوند،فرصتی که به کاهش فاصلهه کمک خواهد کرد،فرصتی که ما را بیشتر از گذشته به هم نزدیک میکند،فرصتی که بتوانیم با یک نیشگون محبتآمیز،تا اعماق روح فرزندانمان نفوذ کنیم.
فرصت چای و لبخند و حرف را از بچههایمان دریغ نکنیم!"