خلاصه ماشینی:
"اکنون که میروی تا زندگی را بر حریر دستهای مهربان آموزگاری دیگر بیازمایی، با صدای بیصدای قلم،نگفتههای دلم را برایت مینویسم: دوست عزیز و کوچک خدا!تو عروسک هستی؛عروسک کسی که از دیدهها ناپیداست؛کسی که پشت پرده است،اما چرخ و فلک دنیا به فرمانش میچرخد.
اما خدا دریانورد بزرگی چون پیامبر(ص)را همراه با کشتی نجات(قرآن و تعالیم اسلام)برای ما فرستاده است که اگر همراه او بشویم،راه درست زندگی را خیلی زود پیدا میکنیم و از دست وسوسههای سهامدار موزهی آتش (شیطان)که هر لحظه میخواهد لوح قلب ما را بدزدد و بر دیوار جهنم بیاویزد،نجات مییابیم.
اگر میخواهی در گردباد زندگی گم نشوی و سر از بیراههها در نیاوری و رو به نور و روشنایی حرکت کنی،آن دستهای کوچکت را هر صبحگاه،پس از نماز،رو به آسمان بلند کن و از او بخواه که دلت را به یک ضریح آسمانی گره بزند و بر زخمهایت گرد مهربانی بپاشد."