چکیده:
بلکه از سنخ انکار و نفی است،آن هم نه انکاری که به علت وجود مشکلات فکری و ناتوانی از پاسخگویی به سؤالات معرفتی رخ داده است،بلکه انکاری که از روی لجاجت و بیمنطقی است.اکنون باید دید چه نوع انکاری است که موجب ارتداد است،انکار اصول دین؟فروع دین؟یا چیزی فراتر از این دو. تاکنون در بحث از ماهیت ارتداد،در پاسخ به سؤال نخست،نکات ذیل بازگو شد: 1.اسلام مسلمانان را به پذیرش دین خود با دلیل و استدلال دعوت کرده و پذیرش تقلیدی اصول دین را مردود میشمارد. 2.در حوزهی داخلی اسلام سؤال و تردید و ابهام هر مسلمانی رواست و مقدمهی ایمان محض او است. 3.در حوزهی خارج از اسلام،هر کس میتواند برای فهم حقیقت و دانستن نظر اسلام،در پناه دولت اسلامی به تحقیق بپردازد و در مقدسترین مکانها-مسجد الحرام صلی الله علیه و آله و سلم-با عالمترین اندیشمندان اسلامی-پیشوایان معصوم علیهم السلام-به گفتگو بپردازد. 4.نتیجه آنکه،ماهیت ارتداد از نوع سؤال،تردید،ابهام و عدم اعتقاد نیست،
خلاصه ماشینی:
"اما آیا میتوان باتوجه همین اطلاعات،فردی را که تا دیروز مسلمان خوانده میشد و امروز غیر مسلمان نامیده میشود،مرتد نامید و در دم جان او را ستاند و خونش را حلال شمرد؟ آنچه در این بحث مهم است توجه به ماهیت ارتداد است،و اینکه شرایط و خصوصیات یک فرد مرتد چیست؟آیا هر فرد مسلمانی که پس از بلوغ و رشد فکریش،در اعتقادات و اصول دین خود دچار تردید و سؤال شود،و در آنچه تاکنون از پدر و مادر و اطرافیان و محیط پیرامون خود شنیده است،دچار تردید گردیده و در مقابل آنها علامت سؤالی گذاشت تا به آنها عالمانه و محققانه بنگرد و اعتقاد پیدا کند، چنین فردی مرتد است؟مر تحقیق وبازنگری در عقاید تقلیدی گذشته جرم است که مجازاتی درپی داشته باشد؟و مگر پیدایش سؤال در ذهن کسی،عملی اختیاری است که متعلق تکلیف شرعی قرار گیرد و مکلفی به خاطر مسئلهدار شدن، مورد عقوبت قرار گیرد؟ اکنون باید به این مسئله مهم توجه کنیم که آیا ماهیت ارتداد،ماهیتی سلبی و از نوع عدم اعتقاد است،یا خیر،دارای ماهیتی ایجابی و از نوع انکار و رد است؟ اگر ماهیتی سلبی داشته باشد،لاجرم باید کسی که در مقام تحقیق و مطالعه است و هنوز به اعتقاد قاطعی در زمینهی اصول عقاید دست نیافته است،و یا کسی که در دالان سؤال و تردید و شبهه به سر میبرد و هنوز پاسخی برای آنها نیافته است،مرتد به حساب آیند چونکه این افراد هنوز«معتقد» نشدهاند."