خلاصه ماشینی:
"تذکر بار دیگر بمشترکین محترم تذکر میدهیم این نامه دینی فقط با وجوه اشتراکیه خود اداره میشود کسانی که از دادن وجه اشتراک پس از مطالبههای گوناگون خودداری نمودهاند بیم آن میرود که مایه تعطیل این نامه دینی شوند بدیهی است که هیچ مسلمان صاحب وجدانی در تعطیل این نامه دینی شرکت نخواهد نمود اینک بار دیگر مشترکین محترم را تذکر میدهیم که در ارسال وجه اشتراک خود تسریع فرمایند علی لسان الحق-67-بقلم ترجمه مقید آقای طالقانی نهج البلاغه سخن سی و هفتم جویریة ابن مهر عبدی مردی پارسا بود با امیر المؤمنین چنان دوست و نزدیک بود که چون دو رفیق بودند گویند روزی در عقب امیر المؤمنین با جمعی راه میرفت چون امیر نگریست عقب مانده صدا زد،ای بیپدر بمن ملحق شو مگر نمیدانی که من عاشق توام،جویریه دوید خود را بانحضرت رسانید امیر باو فرموده من سخنانی بتو میگویم خوب در خاطر نگه دار پس شروع کردند آهسته باهم سخن گفتند،در بین شنیدند که جویریه میگوید یا امیر المؤمنین من فراموش کارم فرمود آنقدر تکرار میکنم تا حفظ کنی شنیدند باو میگوید،دوست ما را دوست دار تا موقعیکه دوست است چون دشمنی کرد دشمنش دار و دشمن ما ر ادشمن دار تا دشمن است چون دوست شد ودستش دار،مردمی که سخنان مرموز علی(ع)را نمیفهمیدند و درباره آن حضرت دچار شک بودند باهم میگفتند بنگرید جویریه را وصی خود نموده چنانکه خود ادعای وصایت پیغمبر را دارد-گویند جویریه بر امیر المؤمنین وارد شد وقتیکه آن حضرت خفته بود و مردمی منتظر بیدار شدن آن حضرت بودند،پس جویر با صدا زد."