خلاصه ماشینی:
"بنابراین بعلی ابن ابی طالب فرمود: طعامی تهیه کن و فرزندان عبد المطلب را دعوت نما تا موریت خود را به آنها ابلاغ کنم در این مجلس دعوت چهل تا چهل و یکنفر که ابو طالب و حمزه و عباس و ابو لهب میان آنها بودند حضور بهمرسانیدند.
بر اثر این سخن همه متفرق شدند ولی علی ابن ابیطالب روز دیگر طعامی تهیه کرد و دوباره آنها را دعوت نمود و چون طعام صرف شد محمد(ص)فرمود تصور نمیکنم در میان عرب کسی باشد که چیزی بهتر از آنچه من برای شما آوردهام برای قوم و قبیله خود آورده باشد.
بنابراین یا او را از این رفتار منع کن و یا خود بر کنار باش تا خود دانیم و او ولی ابو طالب آنها را با زبان خوش باز گرداند اما چون اقدام پیغمبر و گفتار او و کردارش بآنها گران آمد دوباره ابو طالب را ملاقات کرده و گفتند اگر او را از این کار باز نداری با هر دوی شما جنگ خواهیم کرد."