چکیده:
عقل آدمی ظرفیت چشمگیری در دستیابی بسیاری از ملاکات احکام فقهی دارد خواه این دستیابی از
طریق سیر و بررسی در متون دینی باشد یا بیرون از آن، چرا که احکام فقهی در یک دستهبندی به دو قسم
تأسیسی و غیر تأسیسی بخشبندی میشود و احکام غیر تأسیسی نیز به دو قسم عقلی و عقلایی تقسیم میگردد
و قلمرو این دسته از احکام، در فقه گسترده و سهم عقل نیز در فهم ملاکات آنها غیر قابل انکار است. از این رو،
فهم ملاکات احکام نه تنها امری ممکن است بلکه ضرورتی است که بایستی در دو قلمرو استنباط احکام شرع و
تشخیص احکام حکومتی آن را باز شناخت.
خلاصه ماشینی:
"(1) گاهی فقیه با سیر و بررسی در نصوص دینی و علاوه بر آن با سود جستن از واقعیتها و تجربههای اجتماعی، ملاک حکم را به دست میآورد؛ به عنوان مثال، برخی از فقیهان با دیدن انبوه قربانیهایی که در ایام حج، در سرزمین منی انجام میشود و همین طور اسراف و تبذیری که در این باره صورت میگیرد و از دیگر سو، با نگاه به موارد نیاز مصرف گوشت قربانی، با این پرسش مواجه میشوند که آیا براستی ملاک وجوب قربانی برای حجاج، تنها اراقه دم است و علت دیگری ندارد؟ ایشان با سیر و بررسی در نصوص قرآن و سنت و همینطور به ضمیمه دیگر دلیلهای شرعی میگویند ملاک وجوب قربانی اراقه دم برای اطعام است و از آنجا که در ایام حج با توجه به انبوه قربانی این امری میسور نیست دیگر چنین امری لزوم ندارد و بایستی قربانی را در مکانی دیگر انجام داد تا در راه اطعام مصرف شود.
بر این پایه چنانچه نکوهشی در باره ناتوانی عقل بشر در باره فهم ملاکات و احکام شرع در روایات وجود داشته باشد، آیا میتوان به عقل بشر امروز نیز گسترش داد و عقل بشر دیروز با امروز را یکسان قلمداد کرد آیا دانش و تجربه بشر امروز با بشر دیروز هم عرض هستند تا هنوز برخی از این دست روایات صادق باشند؟ ب) ضرورت و تأثیر کشف ملاکات و علل احکام کاوش و دستیابی به علل و ملاکات احکام نه تنها امری ممکن بلکه ضروری است، شایان یادآوری است که پیامد کشف ملاکات و علل احکام برای تعدی کردن از نصوص شرعی و قیاس نمودن امور غیر منصوص به امور منصوص نیست بلکه غرض انگشت نهادن به نکتهای است که به طور مستقل کمتر میان دانشمندان شیعی به آن همت گماشته شده ولی ضرورتی است که رویآوری به آن موجب بالندگی بیش از پیش فقاهت میگردد."