خلاصه ماشینی:
"در زاوایای تاریخ اسلام کوچک و خواندنی گردآوردنده: آقای بدر الدین نصیری گوناگون دروغگوئی شخصی جدید الاسلام نزد حضرت علی(ع)آمده عرض کرد یا امیر المؤمنین ر اسلام مناهی بسیار است و از خیلی اعمال باید اجتناب کرد و من در خود آن قدرت را نمیبینم که بتوانم از تمام آنها دوری کنم.
تا بالاخره منصور بتنگ آمده و 4000 درم باو داده گفت تهنیت خلافت گفتی دیگر ما را بزیارت خود آزرده مساز.
منصور گفت:حمزه مرا کنیزکان و زنان بسیار است و اگر بخواهم برای هر اولادی که پیدا میکنم بتو چهار هزار درم بدهم که خودم بگدائی خواهم افتاد.
خلیفه دستور داد که 4000 درم باو دادند و شرط کردند که دیگر بدارالخلافه نیاید سال دیگر باز حمزه نزد خلیفه رفت.
حمزه گفت در مکه شخصی دعائی یاد من داده که برای استجابت دعا بسیار خوب است و آمدهام آنرا بخلیفه یاد دهم منصور گفت:ای حمزه،من آن دعا را میدانم و هر شب میخوانم که شاید از دیدن روی تو خلاص شوم ولی هیچ اثری بر آن مترتب نیست."