خلاصه ماشینی:
"بقیه در صفحه بعد (به تصویر صفحه مراجعه شود) بقلم آقای آیتی یکصد و ده حکایت حکایت شصت و پنجم حمالة الحطب زن ابی لهب دختر حرث بن امیه بود یعنی خواهر ابو سفیان و؟؟؟معاویه و نام اصلی او ام جمیله بود اما در اینکه او چرا بلقب حمالة الحطب ملقب شده سه قول است اول اینکه او زنی سخنچین بوده و در عرب چنین کسی را حمال یا حمالة الحطب گویند و سعدی شیرازی هم از عرب اقتباس کرده که میگوید: میان دو کس جنک چون آتش است سخنچین بدبخت هیزمکش است دوم اینکه بکرات دیده شد که ام جمیله از فرط بمصیبت شبانه هیزمهای خشک و خار و خاشک در اطراف منزل و بر سر راه راهنمای بشر و پیغمبر اطهر میریخت که؟؟؟مبارک را آزار دهد ولی کمتر آزاری بسرور ابرار و احمد مختار افکار سعید که باینجا رسید آهی برکشید و با حالت تأسف گفت:ای کاش این کار را قبول نکرده بودم و باین دردسر و بدبختی دچار نمیشدم:آه،راستی من برای چه مقصودی بدار الخلافه آمدم و اکنون چه فکری بر سر راه یافته و چه عشق شومی وجودم را فراگرفته است."