خلاصه ماشینی:
"چیزهای خندهداری برای نقیضگوئی پیدا کرده و بدست آوردهاند که؟؟؟عامیانه و سخن عادی ادای اسلام را در آرند و مخصوصا عبد البهاء دانسته یا ندانسته خود را دلقک باز این صحنهء بازی ساخته چنانکه فرضا حاجی میرزا آقاسی را دجال و حاجی محمد کریمخان کرمانی را سفیانی؟!معرفی کردهاند و چون حرفها در زیر پرده و لای پاکت میماند و گوسفندان از بیم جان خود آنرا آفتابی نمیکردند کمکم میرزا جریتر شد و قدم فراتر نهاد و در برابر خدای لم یلد و لم یولد اسلام خدای زائیده شده از رحم خانم جانی و میرزا عباس نوری را ساخت و بهاء خودش در لوح ولادت خود الیوم فیه قد ولد من لم یلد و لم یولد گفت و؟؟؟زرندی هم برای خودش آمد گفت:(فرد) مستعد باشید یاران مستعد زانکه شاه لم یلد و لم یولد ولد تنها نظیری برای ابو لهب و حمالة سراغ نکردیم تا آنکه این را هم یک مبلغ خیلی عاقل حل کرد!آری مبلغ گفت ابو لهب یحیی ازل عم عبد البهاء بود و حمالة الحطب عمهء عبد البهاء همان عمه که خواهر مادری از بود!!اول دفعه که ابن را از میرزا حیدر علی اصفهانی آن رند لاابالی شنیدیم خیلی خندیدم زیرا دیدم ملتفت ابن نکته نشد که اگر ابولهب با پسر برادر خود محمد مصطفی(ص)مخالفت کرد ازل هم با پسر برادر خود عباس افندی مخالفت کرد اما حمالة الحطب زن ابولهب عمهء پیغمبر نبود بلکه عمهء معاویه بود و در صورتیکه اصفهانی نامبرده خواهر ازل را که عمهء عبد البهاست جانشین حمالة الحطب سازد ندانسته عبد البها را یک معاویه تمام عیار ساخته و ضمنا بهارا هم بیش زا ابی سفیان مقامی برایش نشناخته گفتم سبحان الله مقام مصنوعی و خدا و پیغمبر ساختگی یکوقت اینطور از کار در میآید که خدایش ابو سفیان و پیغمبرش معاویه علیه الهاویه جلوه میکند(ع)زابلهان بگریز چون عیسی گریخت."