خلاصه ماشینی:
"بقلم:دوشیره بدر الملوک حمیدزاده مشعل در میان تاریکی «وجود آموزگار باعقیده و ایمان و صمیمی و» «علاقهمند بخدمت نوع مانند مشعلی است که در» «تاریکی برافزوزند» در آن هنگام که ظلمت جهل و نادانی و نکبت فقر و بیماری سراسر کشور را فراگرفته و همه در گرداب جهالت دست و پا میزنند چشم بجز تاریکی و وحشت و گاهی اشباحی ترسناک چیزی نمیبینند سالها میگذرد روزها و ساعاتی متمادی بیطالت سپری میشود تا در اثر تجربه و فدارکاری ثنی چند از خود گذشته یافت میشوند که خود را آمادهء مبارزه با جهل و فساد نموده و برای از بین بردن فقر اجتماعی از هر لحاظ قیام نمایند نام نامی این فداکاران آموزگار است که بمنزله مشعلی هستند که در میان تاریکی فروزان شده تا ظلمت جهل و غفلت را بنور فضل و دانش خود محو و نابود سازند در آغاز کار که حرارت مشعل زیاد است با تندی سوخته تا شاید برای روشن نمودن محوطهای وسیع توفیق یابد که گرداگرد خویش فعالیتهای؟؟؟نماید آنقدر در این کار سعی میکند که نیمی از قدرت خود را تباه میسازد اینجاست که احتیاج وافری بکمک دارد و در عین حال هم زمینه و اوضاع با او مساعد نیست زیرا هر لحظه بادهای سخت و طاقتفرسا از هر گوشه و کناری برای خاموش کردن این شعله های اولیه هجوم میآورند که او را دچار مخاطره سازند این دشمنان سرسخت مشتی جاهل و نادانند که متأسفانه در هر قوم و ملتی یافت میشوند و متر؟؟؟که هرآن ضربات کشندهای بنسل نوینی وارد کنند و ریشه مقاصد عالیه روحانی و مدنی را از بین ببرند تا بتوانند بمقصود جاهلانهء خود نائل شوند و آنانرا آلت مطامع خویش سازند."