چکیده:
نگارنده در این نوشتار بر آن است تا با طرح صور گوناگون شبهه برهانناپذیری خداوند و بررسی مباحث
استدلالی خداشناسی و رویکرد شهودی عارف و با یادآوری تلاشهای علمی حکما و متکلمان اسلامی، این
دیدگاه را رد نموده و شناخت عقلی و معرفت حصولی نسبت به خداوند را ممکن و براهین اثبات ذات باری
تعالی را منطقی برشمارد. و نیز تفکر جدایی علم و ایمان (، عقل و دین و یا علم و دین) را پرورده دامان شبهه
برهانناپذیری خداوند دانسته است.
خلاصه ماشینی:
"رابطه مستقیم ندارد، پس چرا در حوزههای فلسفی و کلامی شرق و غرب، در طی بیش از بیست قرن تاریخ فلسفه و کلام، برهانهایی برای اثبات وجود خداوند تألیف شده است؟ پاسخش این است که انسان بالفطرة عقلورز و برهانساز است، انسان در همه زمینههای فکری و فرهنگی و فعالیتهای ذهن و زبان و زندگی خود از ریاضیات گرفته تا انواع علوم و معارف و فلسفه و همه فعالیتهای علمی و عقلی خود، حتی در تدبیر منزل و تأمین معاش، مدام عقل میورزد و با تحلیل و توجیه سروکار دارد و تبیین و تحلیل، خواه و ناخواه از احتجاج و برهان پروری خالی نیست...
(1) با در نظر گرفتن مطالب مزبور و با توجه به این که خداوند علتی ندارد تا از آن راه و به وسیله برهان لمی او را اثبات کنیم، این سؤال مطرح میشود که براهین اثبات خدا چه وجه منطقی میتواند داشته باشد؟ این پرسش که با یک مقدمات فنیتری شکل میگیرد بار دیگر صورت دیگری از شبهه برهان ناپذیری خدا را در اذهان زنده میکند (2) ، ولی از آن جا که مقدمات این بحث بسیار گسترده و دامنه دار است و با بسیاری از مطالب منطق و فلسفه در ابواب و فصول مختلف آنها مرتبط میباشد و از طرف دیگر در برخی از عناصر مسأله، ابهامات و اختلاف بیانها و نظرها بلکه تفاوت نگاهها وجود دارد (3) ، این بحث را از بخش مربوط به بیان صور گوناگون شبهه برهان ناپذیری خدا که در آغاز فصل ذکر کردیم، جدا و در پایان فصل و در یک بخش جداگانه، مطرح کردیم."