چکیده:
در جهانی که بسیاری جنگ را سادهترین نوع برخورد میان فرهنگها میدانند، شعار گفتوگوی تمدنها
دارای زیبایی و جلوه خاصی است. به باور نویسنده، اخلاق را میتوان یکی از محوررهای اصلی این گفتوگوها
دانست، و البته زمانی این گفتوگو نتیجهبخش خواهد بود که مسأله اخلاق امری کاملا نسبی قلمداد نشود و از
اطلاق قابل توجهی برخوردار باشد. بر این اساس، نوشتار حاضر پس از بیان انواع سهگانه نسبیگرایی اخلاقی
به نقد آنها میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"الف ـ نسبی گرایی اخلاقی توصیفی نسبی گرایی توصیفی عبارت است از بیان این مطلب که تفاوت های بنیادین در باورهای اخلاقی مردم مختلف وجود دارد در حالی که این تفاوتها و اختلافات ناشی از کاربردهای گوناگون ارزشهای عام و یا اصول مشترک اخلاقی تلقی نمیگردند.
(2) این نوع از نسبی گرایی معتقد است که باورهای اخلاقی پایه، که سایر ارزشها و باورها از آنها نشأت میگیرند، در میان افراد و جوامع مختلف تفاوت دارند و حتی گاه متعارض اند.
و اگر مشاهده کردیم در جامعهای کهنسالان از جایگاه و احترام بالایی برخوردارند و در جامعهای دیگر به عنوان افراد باز نشسته راهی آسایشگاه سالمندان میگردند و در جامعه سومی (اسکیموها) در برف رها میشوند تا مرگ به سراغشان آید، این جوامع در اصل لزوم احترام به کهنسالان اختلافی ندارند؛ بلکه در نحوه و چگونگی احترام گزاردن و اعمال آن اصل با یکدیگر اختلاف نظر پیدا کردهاند (البته بر فرض که این جوامع نظام اخلاقی باطلی را اتخاذ نکرده باشند.
فرانکنا در بیان این نوع از نسبی گرایی اخلاقی مینویسد: «این شکل از نسبیت گروی، یک اصل هنجاری را پیش میکشد: آنچه برای شخص یا جامعه درست یا خوب است، حتی اگر هم شرایط مربوط مشابه باشد، برای شخص یا جامعه دیگر درست یا خوب نیست؛ به این معنا که نه فقط آن چه را که کسی گمان میکند درست یا خوب است همان نیست که دیگری میپندارد درست یا خوب است، بلکه آن چه واقعا در یک مورد درست یا خوب است، در مورد دیگر چنان نیست."