چکیده:
عدم درک صحیح نسبت به خاستگاه، عوامل و مؤلفههای عقلانیت مدرن ـ که هر پدیده متافیزیکی را اعم
از دین، خرافه و اسطوره، تنها به این دلیل که در مقوله آن نمیگنجد، نامعتبر اعلام میکند ـ موجب خلطها و
تشبیهات مع الفارق گردیده است. مقاله مورد نقد این نوشتار علاوه بر یک کاسه کردن اسلام با مسیحیت
انحرافی، تجویز و توصیه میکند که احکام و آموزههای اسلام به دست عقلانیت مدرن تابوزدایی گردد. نوشتار
حاضر ضمن پرداختن به نقاط ضعف آن مقاله، با تشریح ویژگیهای عقل مدرن این الگوی پیشنهادی را مورد
خدشه قرار داده و به جای آن، بر عقلانیت اسلامی تأکید ورزیده است.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین، چون بحث اصلی ما رابطه دین با عقلانیت مدرن است، سعی بر این داریم که به اجمال سیر عقل را مورد مطالعه قرار دهیم و در هر یک از اطوار آن ویژگیها، لوازم و پدیدههای فکری و مذهبی ناشی از آن را مطرح کنیم تا معلوم شود که آیا جایگاه و نقشی که در دوران تجدد برای آن تعیین شده، سنخیتی با تعالیم و ادیان آسمانی دارد یا خیر؟ عقل مدرنی که مورد بحث ماست در عصر روشنگری (1) قرن هیجدهم شکل گرفته است.
بنابراین اگر نویسنده درد دین دارد در نهایت باید اکنون که به ادعای او عملکرد برخی دینداران عوام یا تحصیل کرده منجر به خرافی شدن برخی از احکام شده است، از علمای اهل فن دعوت کند که بر حسب اصول و مبانی اسلام به خرافه زدایی بپردازند نه اینکه با تقلید و الگوگیری از فرهنگ بیگانه غرب، اصل دین را سست و تخریب نماییم؛ این توصیه او حکایت از یک نوع سطحیاندیشی است چنان که به صراحت در مقاله مذکور آمده است مسأله تعبد و تقدس به نحو موجبه کلیه رد شده است پس تعبدی که در جزئیات و فروعات فقهی جایز است و در یک مرحله بعد از اثبات تحقیقی اصول و مبانی اسلامی آمده است و پشتوانه عقلی دارد چه میشود؟ در زمینه نقد احکام الهی و معرفت دینی این نکته از سوی نویسنده مورد توجه قرار نگرفته است که وی در مقام معرفتشناس است و نباید خلط مقام کند."