چکیده:
نوشتار حاضر در پی اثبات این معنا است که دین اسلام بر خلاف دین تحریف شده مسیحیت، دارای
ویژگیهای خاصی است که با ملاحظه آنها سکولار شدن دین اسلام غیر ممکن خواهد شد و حتی بر خلاف
استراتژی مدرنیته مبنی بر عرفی کردن امر قدسی، این اسلام جامع و کامل است که به دنبال قدسی کردن
تمامی شؤون حیات بشری میباشد.
خلاصه ماشینی:
"» (1) صاحبان این نظریه در ابتدا مطرح میکنند که مطلقه بودن ولی فقیه بدین معناست که تمامی شؤون پیامبر صلیاللهعلیهوآله و ائمه معصومین علیهمالسلام را در امر تقنین و تشریع دارا میباشد و اساسا خود مصدر جعل و تشریع است و دستگاه فقه شیعی باید آن را به عنوان یکی از منابع و ادله فقهی در کنار ادله اربعه مرسوم، به رسمیت بشناسد.
(2) اما بخش دوم کلام صاحبان این نظریه که معتقدند تنها عامل تعیین کننده در نحوه حاکمیت ولی فقیه، مصلحت سنجی عقلی است، از دو جهت قابل بررسی است: یکی این که، آیا بر مبنای عقل خود بنیاد نقاد (بنا بر اصطلاح طرفداران مدرنیزم) یا بر اساس خرد برتر (بنابر اصطلاح طرفداران فرامدرنیزم) اداره جامعه اسلامی، «معقول» است یا خیر؟ آیا در چنین صورتی تضمینی برای دستیابی جامعه به اهداف الهی خود وجود دارد یا خیر؟ صرف نظر از بحث فوق، جنبه دیگر مسأله این است که آیا پذیرش ولایت مطلقه فقیه، به پذیرش حاکمیت مصلحت سنجی عقلی میانجامد یا خیر؟ تنها مسأله دوم، به بحث کنونی ما مربوط میشود.
اما آنچه بیشتر به بحث ما مربوط میشود جنبه دوم قضیه است؛ یعنی روشن نمودن این مطلب که پذیرش ولایت مطلقه فقیه به معنای حاکمیت بیعنان مصلحت سنجی عقلی بر جامعه اسلامی نمیباشد؛ آنچه در نهایت، مصلحت جامعه اسلامی را مشخص میسازد تقویت جبهه حق و ارتقای سهم تأثیر آن در به اهتزاز درآوردن پرچم توحید است که در نهایت تضعیف جبهه باطل و محدود شدن سیطره آن بر جهان را به دنبال خواهد داشت و اصولا چنین امری است که قدرت لازم برای جریان حدود و احکام الهی را فراهم مینماید."