خلاصه ماشینی:
کلاپارد Claparede در سال 1907 طرحی همانند طرح لامپرخت تهیه کرد ولی هدف تحقیقات کلاپارد کاملا متفاوت بود چون لامپرخت شباهتها و تفاوتهای نژادی را مورد نظر قرار داده بود در حالی که کلاپارد میخواست با بررسی مراحل مختلف ترسیم کودک رابطهء بین استعداد عقلانی و استعداد نقاشی را پیدا کند برای تحقق بخشیدن به این نظریه«ایوانت» نقاشی شاگردان چهار ناحیهء سوئیس را مورد مطالعه قرار داد و به نسبت آموزش فنی و هنری،صحت ابعاد و غیر آن بهر نقاش نمرهای داد و بعد نتایج بدست آمده را با نظریهء معلمان دربارهء استعداد بین شاگردان و همچنین نمرههای درسی آنان مقایسه کرد و باین نتیجه رسید که رابطهء نزدیکی بین نمرههای تحصیلی شاگردان و نمرههای نقاشی آنان وجود دارد.
«لوکه»مراحل مختلفی در ترسیم کودکان مشخص کرده است: 1-مرحلهء( Rcalisme Ludique )که طفل قصد نشان دادن چیزی را بوسیلهء آنچه که میکشد ندارد و فقط این کار برای او یکنوع بازی است ولی با وجود این یکروز کودک متوجه میشود که آنچه کشیده است میتواند نشاندهندهء یک شیئی حقیقی باشد و توجه او بمعنایی که نقاشی او میتواند داشته باشد جلب میشود ولی معنایی که برای نقاشی خود قائل میشود باز هم کاملا جنبه بازی دارد و آنچه را که رسم کرده است آزادانه تفسیر میکند ولی کمکم خطوطی که میکشد متشکل میشوند مثلا به یک دایره که گربه مینامد ناگهان خطی بعنوان دم اضافه میکند و در اینجا است که اولین روابط بین تصویر ذهنی شیئی و تصویر حقیقی آن بوجود میآید و در حدود سن سه سالگی کودک قبل از کشیدن شکل قصد خود را اظهار میدارد.