خلاصه ماشینی:
"از طرف دیگر مسؤولیت روشنفکر دینی به نظر شریعتی در شناخت مسأله جامعه خویش و تزریق آگاهی به متن توده و ایجاد نهاد برای ایفای نقش زنده و مؤثر ارزشهاست و توصیه همیشگیاش از نظر او اصلاح نظام جامعه،فرهنگ و سیاست منحط و عقبمانده ایران آن روز تنها از عهده آن دسته از روشنفکران برمیآمد که از نقش،تأثیر و قدرت نهاد و فرهنگ دینی در متن جامعه و دل توده آگاه باشند و گرنه روشنفکری که پای خود را از متن توده به بهانه سنتی و متحجر و دیندار بودن او بیرون کشیده و میگوید من با این عقب افتادهها کاری ندارم،نه تنها به مسؤولیت روشنفکری و نقد و اعتراض و آگاهی بخشی خود در متن جامعه نپرداخته حفظ نگرش انتقادی و معترضانه به نظم موجود است،حال هرچه میخواهد باشد.
روشنفکر کسی است که نوع تازهای بیندیشد زمانش را حس کند،مردم را بفهمد،بفهمد که اکنون چگونه باید بیندیشد،چگونه مسؤولیتی را باید حص کند و براساس این مسؤولیت فداکاری داشته باشد اگر یک روشنفکر شرقی در این قالبهای صادراتی جهانی که به عنوان یک الگوی روشنفکری در جهان ارائه میشود تبلور پیدا کند،روشنفکر هست اما کوچکترین نقشی در جامعهاش نمیتواند بازی کند فردی خواهد بود عاجز و بیگانه و ناشی و ناپخته و ناآشنا با شرایط اجتماعیای که در آن زندگی میکند و ریشههایی که جامعهاش از آن ریشهها غذا میگیرد برخلاف خیلی از کسانی که همفکر من هستند،تقلید از غرب را من نفی نمیکنم،بلکه معتقدم آنچه که الآن به نام تقلید از غرب مطرح شده،تقلید کاذب و در دروغین از غرب است،تقلیدی است که ما را دعوت میکند که آنجور از آن تقلید کنیم،نه تقلیدی که خودمان برای رسیدن بدانچه که غرب رسیده انتخاب کردهایم»(همان،صص 001 و 411 و 511)."