خلاصه ماشینی:
"نمیتوان پیشبینی کرد که پذیرفتن پیروزی جبهه اسلامی الجزایر از جانب رژیم حاکم آن کشور به کجا منتهی میشد؟ آیا این اقدام به استقرار دولتی اسلامی استبدادی منتهی میشد و یا برای نخستینبار در تاریخ الجزایر،رقابت سیاسی آزاد میان نیروها و احزاب در بخش سنتی و مدرن آن کشور تحقق مییافت و کسب شعور و معرفت و آگاهی سیاسی در راه دستیابی به فرهنگ دموکراسی شکل میگرفت؟آنچه مسلم است، سرکوب نیروی عظیمی از جامعه که در نتیجه ورشکستگی سیاسی بوروکراسی نظامی حاکم از نفوذ فراوانی در میان مردم برخوردار شده بود،جز فاجعه حاصلی به بار نمیآورد،جنگ داخی و کشتار تاکنون بیش از صد هزار نفر از مردم آن کشور،چیزی جز حاصل کوتهفکری،انحصارطلبی و فقان معرفت فرهنگی و دموکراسی نبود و فراگیری تجربی و فرهنگ دموکراسی در الجزایر را به آیندهای نامعلوم موکول کرد.
هردوی آنها زمینه لازم برای استقرار نهادهای جامعه مدنی و فرهنگ دموکراسی را از بین میبرند و قادر نخواهند بود به چالشهای تاریخی و سرنوشتساز جوابهای متناسب بدهند: اول آنکه نظام حاکم در هر یک از دو قطب،چه نوع سلطنتی و چه نوع اسلامی آن،روابط استثماری تولید و مالکیت خصوصی را تعدیل نمیکند و قادر نیست تقسیم ثروت را به سود حقوق دیگران جامعه در سطحی عادلانه تغییر داده و از رشد اختاپوسهای غولپیکر(بیرویه یا لجام گسیخته)جلوگیری نمایند،برعکس،چون مدار عملکرد هردو بخش،نه ساختار پوینده و عادلانه (به تصویر صفحه مراجعه شود) اجتماعی،بلکه تنها حفظ نظام انحصارطلب خود میباشد، قدرتمندان تهیدست و ثروتمندان کم قدرت جامعه حول مدار حفظ نظام به چپاول منابع طبیعی و نیروی خلاق جامعه میپردازند."