خلاصه ماشینی:
"مرحلهای که بزبان دومین سخن میگویند،افراد متکلم بدان درک کنند که بزبان واحدی سخن میگویند و در این کار اراده و آگاهی داشته باشند،اعم از اینکه زبان مزبور بطور عادی و طبیعی از نسلی بنسل دیگر انتقال پذیرفته باشد،و یا اینکه بعض گروههای بشری آنرا بجای زبان قدیمی خود قبول کرده باشند.
احساس و قصد افرادی که بزبانی سخن میگویند به استعمال آن زبان در هر کجا فقط زبان واحدی مورد استعمال باشد-امری ناآگاه است:در یک محیط متجانس از نظر زبانشناسی افرادی که بدان زبان تکلم میکنند مثل این است که در پیرامون خود سخن میگویند.
ولی در محیطهائی که چندین نحوهء تکلم وجود دارد،آدمی میتواند که فلان یا بهمان اسلوب زبان مورد استعمال او است مثلا:یک نفر از اهالی برتانی(ناحیهای در شمال غربی فرانسه)که بزبان فرانسوی و برتانی هر دو سخن میگویند در هر مورد میداند که بفرانسوی سخن گفته است یا به برتانی."