خلاصه ماشینی:
بطوری که یکی از مجلات یونسکو در سال گذشته نوشته بود: «امروز گرچه کشورهائی را که دارای منابع بزرگ زیرزمینی و ذخایر مادی هستند ثروتمند میشمرند؛ولی کشورهای درجهء اول در تمدن کنونی آنها هستند که از حیث ذخایر معنوی یعنی افراد با رشد از امکانات عقلی و تربیتی و علمی بیشتر برخوردار باشند»و در گذشته نیز این معنی مورد توجه بزرگان علم و ادب کشور ما نیز بوده است.
و بیکن1نیز ضمن اندرزهای خود میگفت: «اول خوبیهای عقلی و معنوی را بجوی،چیزهای دیگر خودبخود گرد خواهد آمد2» و این همان اصلی است که اصل اساسی تعلیم و تربیتهای نوین را بوجود آورده است که«هدف آنها را اخلاق»یعنی محصول تربیت قرار میدهد در عین حال که اساس آن بر علم قرار گرفته است و در واقع تربیت سرزمینی است که دانش بر آن کشت میشود.
چون میدانیم گذشته از رشد و نمو انفرادی و تحولات اجتماعی در ذات طبیعت نیز یک تغییرات کلی و عام انجام میشود که بدست قدرت الهی یا طبیعی واقعی میشود و به اینجهت باید در تربیت توجه شود و از اینجهت تربیت یا انفرادی یا اجتماعی یا جهانی و عمومی خواهد بود و یا بطور متناسب همه این جنبهها را در بر خواهد داشت و هدف اصلی تربیت بطور کلی پروش دادن همطراز جمیع این جنبههای فرد با اجتماع است.
در صورتی که اصول تربیت اساسی فلسفی روح بشری را مورد مطالعه و توجه قرار داده و یک نظام واقعی و انسانی را در نظر میگیرد وسعی میکند باهم آهنگ ساختن فرد با محیط پرورش و مهیا ساختن او برای تغییر اساسی دادن در محیط،اجتماع و فرد را بسوی کمال مطلوبی که از فطرت صحیح بشری دور نیست بطور جامع الاطراف سوق دهد.