خلاصه ماشینی:
اساس این روش بر این فکر استوار است که هر مطلب درسی را می- توان،با فراهم ساختن کیفیت مطلوب تدریس، چنان تعلیم داد که در حدود 90 درصد از شاگردان بتوانند آن را به بهترین وجه،یعنی در سطحی که در حال حاضر و در تحت شرایط عادی آموزش گروهی معمول در کلاسهای درس فقط برای 25%حد اعلای یک گروه طبیعی(نرمال)مقدور است،بیاموزند.
)در میان گروهی از دانشآموزان یا دانشجویان طبیعی باشد،و همهء آنها را با شیوهای یکسان تحت تعلیم قرار دهند(یعنی نوع و کیفیت تدریس و مقدار وقتی که برای آموزش در اختیار آنان میگذارند برای همه یکسان باشد)،در آن صورت میزان معلومات و آموختههای این گروه در پایان دورهء تحصیلی به منحنی توزیع طبیعی بسیار نزدیک خواهد بود و همبستگی زیادی میان استعداد و معلومات دیده خواهد شد(و این وضع هم اکنون در همهء مدارسی که از روشهای معمول استفاده میکنند حکمفرماست و همبستگی میان استعداد و معلومات بالغ بر 70%میباشد).
کارول،پیگیری را به عنوان مدت زمانی که دانشآموز مایل است که برای یادگرفتن اختصاص دهد تعریف کرده است و در توضیح این مطلب میگوید:اگر دانشآموزی برای رسیدن به چیرگی در یادگیری یک مطلب معین به مقدار معینی وقت احتیاج داشته باشد، و کمتر از آن مقدار را به صورت فعال در آن صرف کند،به احتمال زیاد در یادگیری آن مطلب به حد چیرگی نخواهد رسید.
به نظر بلوم،اگر دانشآموز دریابد که کوششهای وی قرین توفیق بوده است،به احتمال قوی وقت بیشتری را برای آموختن آن صرف خواهد کرد و بنابراین،در این زمینه نیز بهبود روش تدریس اهمیت خاص دارد.
(29)-برای اطلاع از یک رشته تحقیقات گوناگون تا سال 1971 در این زمینه به عمل آمده است به بخش دوم کتاب Mastery Learning رجوع شود.