خلاصه ماشینی:
"در سال 1920 که امپراتوری عثمانی به عنوان کشور ترکیه شناخته شد برای از دست ندادن سرزمین مرکزی آناتولی مبارزه میکرد و این در حالی بود که اروپاییها خواستار الحاق ناحیه سور به قلمرو خود و بوجود آمدن ایالت مسیحینشین یونانی در غرب و ایالت مسیحی ارمنستان در شرق آناتولی بودند.
مراکز علمی، هنوز علوم اسلامی به شکل سنتی آن را آموزش میدانند، بخشهایی از حکومت، ظاهرا در دست مسلمانان بود و شریعت اسلام، لااقل نمایی از آن پیاده میشد از سوی دیگر، اروپاییها در تلاش برای وفق خود با جامعه مسلمانان بودند، آنان زبان مردم مستعمرات خویش را میآموختند، سعی در بهرهبری از قوانین الهی اسلام میکردند و حتی دختران مسلمان را به عقد خویش در میآوردند.
از سوی دیگر آنان میتوانستند منابع خود را از گزند قدرتهای اروپایی در امان نگه دارند، در همین حال علوم جدید را بیاموزند، بدون هیچ کمک خارجی ارتشی نیرومند تربیت کنند، بدون وابستگی کارخانههایی احداث کنند، چرخ صنایع را در کشورهای خود به حرکت درآورند و نظریات جدیدی در صحنه سیاست جهانی بدون تأثیر از هیچ قدرت خارجی ارائه کنند.
این تشکیلات در بدو امر کوشش خود را وقف احیای احکام و شعائر مذهبی، مبارزه علیه فسق و فجور و بیبند و باری و از بین بردن روحیه شک و بیاعتقادی کرد، که در نتیجه نفوذ فرهنگ اروپایی میان مسلمانان رواج و گسترش یافته بود.
شاگرد وی، محمد رشید رضا (1935-1865)حتی پا را از استادش فراتر نهاد و این بینش را در زمان جنبشهای اعراب در جنگ جهانی اول عنوان کرد که گرایشهای سیاسی اعراب و حکومت مستقل عربی، زندگی جدیدی را بنیاد میکند که به سوی زبان و شریعتی که آن را قانون اسلامی وضع مینهد، گام بر میدارد."