خلاصه ماشینی:
"آقای پورعلی محمدی،پایین متن را با مهر دبستان مهر کرده و خانم پازوکی در کنار امضای خود تاریخ زده است: 6/12/60 دقیقا خاطرم نیست که این کتاب به پاس موفقیت در چه مسابقهای به من و دیگر بچههای کلاس تقدیم شد؛اما تا آنجا که ذهنم یاری میکند، مسابقهای در سطح منطقه برگزار شده بود و بچههای کلاس ما رتبهء خوبی آورده بودند.
تا آن زمان هیچوقت ندیده بودم معلمی،حتی معلمهای زن، در کلاس درس گریه کنند؛اما خانم پازوکی یک بار سر کلاس بیپروا گریه کرد و آن وقتی بود که یکی از بچهها نامهء رزمندهای را به کلاس آورد.
شاید تعجب کنید که بگویم خانم پازوکی،که برای تربیت شاگردانش راه و روش متفاوتی در پیش گرفته بود،به روش معلمهای آن زمان،چند روزی هم هم دست به شیلنگ برد!بله،مدتی بود که بچهها تنبلی میکردند،درس نمیخواندند و مثل هر بچهء تنبل و درس نخوانی جو کلاس را به هم میریختند."