خلاصه ماشینی:
"نوشتههای باز مثل آدمهای باز میمانند؛چندین معنا و مفهوم دارند، چند لایهاند،و به تو اجازه میدهند که از لایههای متعدد آنها عبور کنی و به معناهای ژرفتری برسی.
استعارهها وقتی میمیرند،به زبان عادی تبدیل میشوند و برای آب و نان به کار میروند،بیآنکه تو را تحریک کنند و یا معنایی جدید بیافرینند.
از چشماندازی دیگر نوشتهها سه دستهاند: بعضی فقط میگویند؛مثل آدمی که حرفهایی برای گفتن دارد ولی نمیشنود.
به حرف این نوشتهها باید گوش سپرد،هر چند آنها به سخنان کسی گوش نمیدهند.
وقتی این نوشتهها را میخوانی، باید سؤالهایت را به همراه خودت داشته باشی.
بعضی رشتهها هم بیشتر از آنکه با تو سخن بگویند و بیش از اینکه به سؤالهایت پاسخ دهند،از تو سؤال می کنند؛سؤالهایی که تو باید به آنها پاسخ دهی.
گاهی هم نوشتهها پیامبری میکنند؛ بیش از گفتن و پاسخ دادن به سؤالهایت، تو را تحمل میکنند و به تو فرصت میدهند که دانایی درونت را کشف کنی."