خلاصه ماشینی:
طایفه مشاء در اعتدال مزاج و افضاله نفس بدان چنین گویند که خواجه طوسی در شرح آخرین فصل نمط دوم اشارات که بیان امتزاج عناصر و حصول مزاج و تعلق نفس به مزاج بدان خاتمه مییابد، فرموده است: «اعلم ان انکسار تضاد الکیفیات و استقرارها علی کیفیة متوسطة وحدانیة نسبة مالها الی مبدثها الواحد، و بسببها تستحق لان یفیض علیها صورة أو نفسا تحفظها، فکلما کان الانکسار أتم کانت النسبة أکمل و النفس الفائضه بمبدئها أشبه».
واقم گوید که هر متوغل در حکمت متعالیه، معترف است که شرافت و خست جوهر نفس به حسب مراتب اعتدال مزاج است، و این سخن سخت استوار است، و لیکن نفس حادث به حدوث بدن است، نه حادث با حدوث بدن که مشاء بدن رفتهاند، أعنی نفس جسمانیة الحدوث است، نه روحانیة الحدث و چنان که در حکمت متعالیه و صحف عرفانیه مبرهن است.
بسی جای شگفتی است که مشاء با چنان اصل قویم که خواجه تقریر کرده است حقیقت نفس را مشکک نمیدانند و تشکیک در ماهیت را روا نمیدارند، و این شبهه بر آنان وارد است.
و نیز ابن فناری در مصباح الانس از نفحات صدر الدین قونوی آورده است که:«اعلم ان اکمل العلوم و اتمها مضاهاة لعلم الحق لا یحصل الا لمن خلت ذاته عن کل صفة و نقش، و استقر فی حاق النقطة العظمی الجامعة للمراتب کلها...