خلاصه ماشینی:
"پس از ایراد مقدمهء فوق بیان حقیقت در پاخ پرسشهائی که شده و میشود آن است که یادداشت کینیاز دالگورکی (شیخ عیسی لنکرانی)و امثال آن از حیث معنی و مقصد کاملا درست و صحیح است چه که مفاد آن کتاب از اول تا آخر بطور کلی آنست که نهضت باب و دعوت بهاء مبنی بر وحی و الهام نبوده بلکه منبعث بر تحریک اجانب بوده این معنی کاملا صحیح و شک و ریبی در آن نیست و ما این مطلب را در مجلدات فلسفه نیکو و کشف الحیل تلویحا و تصریحا بطور تکرار ایراد نمودهایم و صریحا گفتهایم که یکی از اصول دول استعماری پراکندن بذر و تفریق و تشتیت در جامعه مسلمین است چه با یک تیر تفریقی که بهپراکنند چندین نشان میزنند زیرا اگر پیغمبری در ایران مبعوث کنند تا چندین هزار نفر از مسلمان دور او جمع شوند و مطیع و منقاد او گردند اولا چنین عده از مسلمین کم شده است و ثانیا آن پیغمبر مبعوث با امت خود پیرو سیاست آنها میگردند و یا خدائی چون میرزا خدا بسازند که جمعی بنده او شوند و گوسفند او گردند چه ضرر دارد که آن جمع از جامعه اسلام خارج گشته و پروانه شمع بیگانه میگردند و آن بیگانه بدون بذل مصارفی چند هزار نفر جاسوس بیجیره و مواجب پیدا میکند: پس یادداشت دالگورکی معنا؟؟؟صحیح است بلکه آن دالگورکی هم فقط بیک قسمت از آن وقایع که خود ماموریت داشته و بدست او انجام گرفته واقف بود و از قسمتهای دیگر که بتوسط مأمورین دیگر صورت گرفته بیخبر است یعنی بطوریکه در پرونده منتشر شده در مسکو مفصلا قضایای باب و بهاء با گراورها تنظیم یافته یادداشت ایشان جزئی از آنرا حاکی است."