خلاصه ماشینی:
"بقلم آقای صالح اقتصاد-از زنجان قسمت دهم بعد از بیست سال بهداشت در اسلام یعنی آنکسی که اشتغال بعلم تشریح کند میبیند که خداوند تبارک و تعالی بمصداق فتبارک الله احسن الخالقین هر عضوی از اعضای انسانی را بمصلحتی خلق کرده و منفعتی بحسب خلقت در آن نهاده زیاده میشود ایمانش بخداوند و اعتقادش بکمال میرسد(و خدا را فوق تمام قوا میداند و مثل بعضی از کوته نظران خدا را کوچک کرده در جسم کسی که از جلوگیری مرض نفس خود عاجز است ندانسته و او را اله الالوه نمیداند)نامبرده در زمانی در حکمت و طبابت اظهار نظر مینمود که در اروپا این قبیل اظهارات را کفر میدانستند چنانکه در سر همین موضوع پاشاه وقت که شاهنشاه امیر یعقوب المنصور بالله بود و بدو میلی وافر داشت صورتا دستور قتل ویرا داده ولی در خفا بملازمین سپرد که در احترام و خدمت وی بکوشند و او را از قزطیه بشهر بنانا برده و پس از مدتیکه وضعیت تغییر یافت عودت داده و مشیر و مشار پادشاه وقت گردید(الان که بنوشتن این قسمت مشغولم رادیو لندن محاکمهء سقراط آن حکیم دانشمند که مردم را بتوحید میخواند و تکفیرش نمودهاند نمایش میدهد و لذا ثابت مینماید که زمانیکه ایرانی مهد تمدن بوده و در خداپرستی میزیست اروپائیها در وحشت کامل بودهاند) نقل است که آن عالم دانشمند روزی بامر قضاوت مشغول بود دو نفر بنزد وی آمدند که آن یک بر دیگری مدعی بود که سیصد دینار زر بوام داده و آندیگری منکر بود چون بحضور آن عالم نشستند و شخص مدعی مطلب را بیان کرد مدیون منکر گشت و در ضمن صحبت حالتی از مدیون مشاهده کرد که بقوانین و قواعد طیبه آن حالت اخبار از جنون بوده این رشد بمدعی گفت چند روزی باید صبر کنی تا این معنی واضح گردد."