خلاصه ماشینی:
3 ایشان به استناد اینکه حافظ چندین بار به خود نسبت رندی داده است،در واقع رند را مساوی حافظ و حافظ را همان رند به حساب آورده میگوید: «رند حافظ به آخرت اعتقاد دارد، عافیت طلب است،ضمن لا ابالیگری افراط کار نیست،فرض ایزدی را میگزارد و به کس بد نمیکند،اهل تساهل و مدارا است، رندیگری سرنوشت ازلی است،اهل خوشدلی و خوشباشی است،می خواره و اهل خرابات است،نظر باز و شاهد باز است،نقطه مقابل زهد و زاهدی است، ضد صلاح و تقوا و توبه است،دشمن تزویر و ریاست،قلندر است و ضمن انکار نام و ننگ،مصلحت بین و ملاحظه کار نیست.
هم چنین آقای ید الله کامرانی با اینکه در بیان جستوجوی معنی رند به خطا نرفته؛یعنی به مفهوم درست کلمه پی برده است،نتوانسته قبول کند که حافظ واژه رند را با همین معنا به خود نسبت داده باشد لذا سرانجام نتیجه میگیرد که حافظ«رند پارسا»بوده است که این عبارت با توجه به مفهوم درست کلمهی رند چیزی مانند «دانای جاهل»است.
پس باید بپذیریم که برخورد حافظ و همهی معاصران او با کلمهی رند و شیوهی استعمال این واژه در اشعار خود یکسان بوده و تمامی ایشان واژهی فوق را در معنای منفی و معمول زمان یعنی بی بندو باری و لا قیدی و دیگر صفاتی از این قبیل به کار بردهاند منتها اگر در قاموس این کلمه مفاهیم مثبتی مانند رستگاری و اخلاص و هنرمندی و پاکی نیز مستفاد است چیزی جز ریا ستیزی و به خشم آوردن زاهد نمایان دنیا خواه نبوده و این هم امری است که در تمام غزلیات همعصران حافظ و بلکه قبل از او سابقه داشته است.