خلاصه ماشینی:
"اگر کسی با اقامهی چند دلیل واهی به وی بگوید که آنچه در مورد شاهنامه شنیدهای گزافهای بیش نیست و آن را از سر تعصب گفتهاند و شاهنامه بهترین اثر حماسی ایران و یک اثر جهانی نیست بلکه نظمی است سست که ارزش شعری اندکی دارد و بهترین اثر حماسی ایران فلان اثر است زیرا از تشبیهات و استعارات و سایر محسنات شعری و آرایههای ادبی به نحو بهتر و در سطح بیشتری استفاده کرده است و اینها در واقع عناصر سازندهی تخیل شعری هستند زیرا شعر کلام مخیل است و شاهنامه از اسباب خیال انگیزی خالی است و وجه شعری ندارد یا بسیار ضعیف است بلکه یک منظومه است و بیشتر نظم است تا شعر،و فردوسی نیز ناظم است نه شاعر و از این گونه استدلالهای ناقص؛دانش آموز ما در مقابل این احتیاج هیچ منطق و دلیلی ندارد که اقامه کند و به دفاع از حریم فردوسی و شاهکار او یا در واقع آموختههای خود بپردازد.
اما نکتهی قابل ذکر این است که در جریان مقایسه گر چه عظمتهای کار فردوسی نموده میشود به نظر میآید که به ضرر سرایندهی حملهی حیدری تمام میشود زیرا وقتی اثری در مقابل شاهنامه قرار گیرد و با آن مقایسه گردد،موارد ضعف و ناتوانی آن اثر در مقابل عظمتهای شاهنامه و کار فردوسی به نحو چشمگیرتری نمود پیدا میکند و ممکن است که خواننده را نسبت به خواندن آن دلسرد و بیرغبت کند خصوصا دانشآموز را که دارای دیدی محدودتر و سطحیتر است و اگر در این مقایسه کسی دچار زیان شود یا اثری کم ارج جلوه کند،تقصیر کسی جز فردوسی نیست که کارش آن قدر عظمت دارد که ارج و عرض حماسههای بعد از خود را تحت الشعاع قرار داده است و دیگران و آثارشان در مقابل وی و اثرش چون شمع در مقابل آفتاب عالم تاب هستند."