خلاصه ماشینی:
"5 همانگونه که ملاحظه میشود،به نظر نجم الدین رازی ارواح قابل ارتقا به هم نیستند؛اما مولانا ارواح را دارای اختیار و قابل ارتقا به هم میداند و خطاب به آنها،ضمن هشدار،میفرماید: زین چراغ حس حیوانی المراد گفتمت هان تا نجویی اتحاد روح خود را متصل کن ای فلان زود با ارواح قدس سالکان زان همه جنگ اندر این اصحاب ما جنگ کس نشیند اندر انبیا (دفتر چهارم ابیات 448-450) مولوی جانها را با توجه به آگاهی و خبر ارزش مینهد؛یعنی هرکه آگاهتر است،جانش قویتر و افزونتر است: جان چه باشد باخبر از خیر و شر شاد با احسان و گریان از ضرر چون سرو ماهیت جان مخبر است هرکه او آگاهتر با جانتر است روح را تأثیر آگاهی بود هرکه این بیش،اللهی بود اقتضای جان چو ای دل آگهی است هرکه آگهتر بود،جانش قوی است خود جهان جان سراسر آگهی است هرکه بیجان است،از دانش تهی است چون خبرها هست بیرون زین نهاد باشد این جانها در آن میدان جهاد (دفتر ششم ابیات 148-153) جان نباشد جز خبر در آزمون هرکه را افزون خبر جانش فزون جان ما از جان حیوانی بیشتر از چه؟ز آنرو که فزون دارد خبر پس فزون از جان ما جان ملک کو منزه شد زحس مشترک وز ملک جان خداوندان دل باشد افزون،تو تحیر را بهل زان سبب آدم بود مسجودشان جان او افزونترست از بودشان جان چون افزون شد گذشت از انتها شد مطیعش جان جمله چیزها (دفتر دوم ابیات 3341-3346) نتیجهگیری مولوی جانهای مردم را به سه گروه تقسیم میکند:پستترین مرتبهی آن روح حیوانی است که از راه مادیات رشد و فزونی مییابد."