خلاصه ماشینی:
"دانش شناخت اجتماعی، به ساختار و فرآیند و پیامد این برداشتها میپردازد و از دیدگاهی اجتماعی، با پدیدههایی همچون:نگرش (2) (شیوه انمدیشیدن یا برخورد)، دریافت (3) (ادراک)، توجه، حافظه، پردازش اطلاعات، نگرش یکنواخت (4) (همانند دانستن همه اعضای یک گروه یا دسته)، برداشت، (5) خودشناسی، داوری، تصمیمگیری، شناسه (6) (ساختاری شناختی که نمایانگر دانش کلی فرد درباره یک پدیده است)، نسبت دهی (7) (علت یابی رفتار)و دیگر پدیدههای شناختی سر و کار دارد.
چنان که به گفته«فیسک»و «تیلر» (42) ، روانشناسی اجتماعی، حتی هنگامی که روند مسلط بر روانشناسی، رفتارگرایی بود نیز به مفاهیم شناختی پشتگرمی داشته و همیشه دست کم از سه راه شناختی بوده است: نخست، از روزگار«کورت لوین»، (43) روانشناسان اجتماعی بر این باور بودهاند که شیوه بهتر برای شناخت رفتار اجتماعی، آن است که رفتار اجتماعی را کارکرد و پیامد«دریافتهای ذهنی»مردم از پدیدههای جهان پیرامونشان بدانیم، نه پیامد«بررسیهای عینی»آنها از آن پدیدهها.
شما شاید از خود شیرینی کسی اندیشناک شوید(شناخت)، از آن بدتان بیاید(عاطفه و احساس)و آن را نپذیرید (رفتار)؛اما پرسش روانشناسان اجتماعی از شما بیشتر این است: «در این باره چگونه میاندیشید؟» آنان حتی هنگامی هم که احساسات و رفتار را بررسی میکنند، بیشتر چنین چیزهایی میپرسند: «میخواهید چه کنید؟»و«احساس خود را چه مینامید؟» این پرسشها سر و کار چندانی با خود رفتار و احساسات ندارند و بیشتر شناختهایی درباره آنها هستند.
3-چهرههای نوین اندیشمند اجتماعی به گفته فیسک وتیلر، (61) در پژوهشهای چند دهه گذشته، اندیشمند اجتماعی، چهرههای شناختی و انگیزشی گوناگونی به خود گرفته است که در میان آنها، چهار چهره برجسته میتوان یافت:هماهنگی جو، (62) دانشمند ساده، (63) صرفهجوی شناختی، (64) و کاردان انگیزهمند."