خلاصه ماشینی:
"قسمتی از تعریف برهان قاطع چنین است:«کوسه برنشین-نام جشنی است که پارسیان در غره آذرماه میکردهاند،و وجه تسمیهاش آن است که در این روز مردکوسه یک چشم بدقیافه مضحکی را بر الاغی سوار میکردند و داروی گرم بر بدن او طلا میکردند و آن مرد مضحک مروحه و بادزنی در دست داشت و پیوسته خود را باد میکرد و از گرما شکایت مینمود و مردمان برف و یخ ب راو میزدند و چندی از غلامان پادشاه نیز با او همراه بودند و از هر دکانی یک درم سیم میگرفتند و اگر کسی در چیزی دادن اهمال و تعلل میکرد،گل سیاه و مرکب همراه او بود،بر جامه و لباس آن کس میپاشید و از صباح تا نمز پیشین هرچه جمه میشد تلعق به سر کار پادشاه داشت.
کوسه زشت کریه منظر،شاید مظهر سرما باشد که به مرکبی مینشیند و نشانههایی از زمستان(مانند کلاغ)را همراه برمیدارد و درحالیکه وانمود میکند که از گرما در عذاب است، در میان تحقیر مردم میرود و جای خود را به گرما میدهد این رسم آنقدر شهرت یافته که در تمام متون و فرهنگنامهها از آن به نام یکی از جشنهای بزرگ نام بردهاند پذیرفته از عامل تاهرچ ستاند از بامداد تا نیمروز به ضریبت دهد."