خلاصه ماشینی:
اسطوره،جنسیت و هنر (به تصویر صفحه مراجعه شود) «اسطوره» (myth) در صورتهای متنوع و متکثر ادبی و هنری خود تبدیل به یک روایت (narrative) میشود و خود به تعریف نقشهای جنسی roles) (gender منتهی میگردد.
وجود آنان در رویکردی اسطورهگرا و جاندارنگارانه با چشماندازهای طبیعت درهم میکند و هنری طبیعتگرا را (به تصویر صفحه مراجعه شود) جلوهگر مینماید.
بن مایههایی که تعریف آیینی و اسطورهای از جنسیت و نقش آنان در موازنهی زیستی و اعتقادی را دربردارند،از طریق هنر و ادبیات حامل باورها و ایدههای متنوع موجود در جوامع کهن میگردند.
از موقعیتها و رویکردهای ایدئولوژیک در روایتهای هنری و ادبی اسطورهای،تا وضعیتهای آنومیک و کارناوالی جنسیت بر خوانش متنهای اجتماعی و فرهنگی اثر مهم مینهد.
در این دوره قرائتهای گوناگون اجتماعی که با بازسازی هویتهای گروهی،اجتماعی و فرهنگی مقارن است،صورت دیالوگی یا دیالکتیکی مییابند.
این تقابل خود را در هنر و ادبیات آشکار میسازد،و آثار گوناگون هنری(سینما،نقاشی و...
)و ادبی هریک از منظر جایگاه اجتماعی خود به روایت جهان میپردازند.
ازاینروی بررسی تعامل اسطوره،جنسیت و هنر یکی از راههای مهم شناخت وضعیتها و موقعیتهای متنوع اجتماعی و فکری است و خاستگاه سازواری یا ناسازوای روایتها را در متن فرهنگ نمودار میسازد.
بازسازی و پالایش روایتهای کهن در پهنههای تعامل روایتهای گوناگون رو به فزونی مینهد.
نظام اسطورهای با صورتهای بنیانی گسترده و وسیع خود یک نظام معرفتی مهم در کنار علم،فلسفه و...
به شمار میآید و ازاینروی شناخت تعامل هنر و اسطوره اهمیت فراوانی دارد.
ازاینروی میتوان گفت عصر بیاسطوره وجود ندارد و اسطوره در صورتهای هنری و استعاری خود با مفاهیم مهمی چون قدرت،جنسیت،هویت و...