خلاصه ماشینی:
"تاریخدانان تعبیرهای یک دیگر را به نقد مینشینند و این نقد،اگر قرار است به گفتوگوئی بدیع بیانجامد،باید براساس @@حتی اگر علم پاسخی به مسائل تاریخی تفسیر و ادراک نباشد، «روشهای»علم،جدا از فلسفهء علم،به ویژه برای جغرافیدانی تاریخی که در تتبع خویش دربارهء فعالیتهای مردم عادی باید با اعداد بزرگ سروکار داشته باشد،بالقوه دارای ارزش بسیار خواهد بود پارهای از اصول کلی گزینش تاریخی استوار باشد.
این بررسی تلویحا بدان معنی است که جغرافیدان تاریخی قادر خواهد بود که شرایط را از طریق اندیشه کسانی که مورد مطالعه قرار داده است درک کند،اما این درک نباید با مطالعات انجام شده بر مبنای طرحی جغرافیائی اشتباه شود.
لازم نیست که زمنیههائی را که یک نظریه میتواند بر مبنای آنها شکل بگیرد مورد پژوهش قرار داد،زیرا این زمینه ها با درک کنشی که ممکن است با آن نظریه ارتباط @@دگرگونیهای جغرافیای دارای اهمیت تاریخی،آن دگرگونیهایی هستند که میتوان آنها را به نوعی با دگرگونی در شیوهای که مردم بر مبنای آن جایگاه خویش را در اجتماع و محیط تعبیر مینمایند مرتبط دانست.
به عنوان مثال ،پرسش دربارهء ترک زمین در نیوانگلند در سدهء نوزدهم مورد توجه جغرافیدان تاریخی قرار میگیرد که به دنبال نشان دادن این است که کنشهای کسانی که زمین خود را ترک کردهاند مبتنی بر محاسبات بخردانه آنان از موقعیت خویش بوده است.
داستاننویس تاریخی ممکن است به دنبال توصیف این باشد که چه احساسی به یک مزرعهدار هنگامی که برای آخرینبار به دروازهء مزرعه خویش نزدیک میشود دست میداده است،اما جغرافیدان تاریخی خود را به ملاحظات راهبردی که این کنش و معنای اقتصادی و اجتماعی آن را تسریع نموده محدود میسازد."