خلاصه ماشینی:
"مؤلف انگیزه خود از تألیف کتاب را چنین شرح میدهد:«هنگامی که ووستنظد پیش کسوت شرق شناسان آلمان در زمینه تاریخ و جغرافیای ممالک عرب چاپ معجم البلدان اثر بزرگ یاقوت را به پایان برد،از نوشتن شرح مبسوطی بر این اثر جامع،خودداری ورزید و اعلام داشت:«بسیار مفیدتر است که مقالاتی در باب هریک از شهرها و مناطق و سرزمینها با استعانت از آثار سایر مورخین و جغرافیدانان در رشتههای خاصی به رشته تحریر کشیده شود،آنطور که وصفی شامل از آنها فراهم آید و من آرزو دارم که شرق شناسان جوان به زودی دست به کار عملی ساختن این مهم شوند.
از بخش چهارم(سرآغاز)تا بخش یازدهم(آبادیها و نواحی دیگر)مؤلف سعی کرده گزارشهای جغرافیدانان مسلمان را دربارهء مرزهای فارس،اوضاع طبیعی و کیفیات اقلیمی آن به علاوهء تقسیمات آن سرزمین و شهرها و نواحی پنج ولایت فارس یعنی اصطخر، شاپور،دارابجرد،اردشیر خره و ارجان را در کنار هم قرار دهد که این باعث شده این فصل تا حدودی خشک و بیروح جلوه نماید اما در این فصل گزارشهایی که در مورد شیراز و سیراف(بندر طاهری کنونی)ارائه مینماید شایان بسی توجه است.
آنطور که در سطور پیش آورده شد، اساس کار مؤلف گزارشهای جغرافیدانان مسلمان است،که دخویه (Goeje de) کتابهایشان را تحت عنوان کتابخانه جغرافی دانان عرب ترجمه کرده است،پس محتوای کتاب هم طبیعتا آن چیزی است که این منابع گزارش کردهاند و بدیهی است که بین جغرافیای کامل تاریخی فارس با گزارشهای این جغرافینویسان تفاوتهایی وجود داشته باشد،مثلا در قسمت کوههای فارس مؤلف مینویسد: «جغرافیدانان عرب از کوههای فارس فقط به اختصار گزارش میدهند."