چکیده:
اسلام دینی فراگیر و جهان شمول است و از همان آغاز ظهور, خود را در حصارهای تنگ
نژادی و قبیله ای محدود نساخت از همین روی پیامبر اسلام(ص) در سال ششم هجری در
راستای رسالت جهانی خویش, با ارسال نامه هایی به سران ممالک هم جوار حجاز, ایشان را
به اسلام فراخواند.
طبری مورخ معروف در کتاب خود متن سه نامه از نامه های پیامبر(ص) به نجاشی ـ حاکم
حبشه ـ, خسرو پرویز ـ شاهنشاه ایران ـ و هرقل ـ امپراتور روم شرقی ـ را ضبط کرده
است. مقاله حاضر به بحث و بررسی پیرامون این سه نامه اختصاص دارد.
خلاصه ماشینی:
"او به خوبی می دانست که اگر توحید اسلام در رإس هرم جوامع ایران و روم نفوذ کرده و مورد پذیرش واقع شود, موانع نفوذ به قاعده هرم نیز رفع گردیده و زمینه های فتح قلوب و روی آوردن هر چه بیش تر به توحید هموار خواهد گشت; زیرا پیام توحید, به آدمیان عزت, کرامت و حریت می بخشید و آن ها را از بندگی غیر خدا می رهانید و علاوه بر توحید نظری که ناظر به نفی عبودیت غیرالله است, توحید اجتماعی نیز منادی برابری و مساوات, عدالت اجتماعی و عدم امتیاز قبیله ای بر قبیله دیگر و نژادی بر نژادی دیگر جز در تقوا و پرهیزکاری می باشد و این مهم برای توده هایی که همواره تحت سیطره سیاه ستم بوده اند حکم بشارت و نوید رهایی از زنجیرهای طبقاتی و ذلت بردگی بود که از گذشته های دور دامن گیر آن ها بود, و درست بر همین مبنا بود که هشت سال بعد از این, (در سال چهاردهم هجری), وقتی که رستم فرخ زاد فرمانده سپاه ایران در قادسیه از ربعی بن عامر نماینده مسلمانان پرسید که هدف شما از این لشکر کشی چیست, پاسخ داد: ما آمده ایم تا بندگان را از بندگی غیرخدا به بندگی خدا سوق دهیم, (لنخرج العباد من عباده العباد الی عباده الله)."