چکیده:
از بررسی گفتمانهای هویتی یا نظریههای هویتی غرب (که با معنای بسط داده شده در
این مقاله، متفاوت از نظریههای هویت است) به دست میآید که تا کنون در تجدد، حداقل
دو گفتمان حول مسأله هویت شکل گرفته است: 1. گفتمان هویت ملی، که فرآیند شکلگیری
آن از فروپاشی گفتمان هویت مسیحی در پایان قرون وسطا و آغاز دوران نوزایی تا اوایل
قرن بیستم را دربر میگیرد. این گفتمان بیان کامل و جامع خود را در ایدئولوژی
ملیگرایی پیدا میکند؛ 2. گفتمان هویت: در مقابل گفتمان هویت ملی، گفتمان دیگری از
اواخر قرن نوزدهم که زمان ظهور بحران تجدد است، به تدریج شکل میگیرد که بیان کامل
آن را در عصر مابعد تجدد و نظریه مابعد تجددگرایی مییابیم. این گفتمان، گفتمان
هویت یا گفتمان تفاوت و تکثرگرایی هویتی است، که برعکس گفتمان اول اساسا متوجه هدم
گفتمان هویت ملی و اجزا و عناصر برساخته آن نظیر ملت، ملیت و حتی دولت - ملت
میباشد. در این مقاله، علاوه بر ذکر تاریخچه مختصری از این دو گفتمان، به
ویژگیهای این دو گونه گفتمان نیز پرداخته میشود.
خلاصه ماشینی:
"به این معنا، در این مرحله، نیاز دولتهای جدید غربی صرفا محدود به این نمیشد که به شکل سلبی تعلقات مردم خود را از نظم، ساختار و کلا هویت اجتماعی - دینی گذشتهشان قطع کنند، یا مانع از بروز ستیزه و خصومت در میان گروههای قومی و اجتماعات محلی رها شده از نظم قدیم گردند، به ویژه که اکنون به واسطه از دست دادن هویت و وحدت سابق به شکل دشمنان بالقوه یا بالفعل هم درآمده بودند، بلکه فراتر از این، این گروهها بایستی به طریقی به شکل ایجابی به یکدیگر پیوسته و به وحدتی دست مییافتند که آنها را برای رویارویی با شرایط تاریخی و اقتضائات اجتماعی (سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و...
گفتمانهای متضاد هویتی غرب: از شکلگیری تجدد تا تجدد متأخر یا خالص چنانچه ذکر شد، تاکنون در تجدد، حداقل دو گفتمان حول مسأله هویت شکل گرفته است: گفتمان اول که فرآیند شکلگیری آن از فروپاشی گفتمان هویت دینی یا به طور خاص گفتمان هویت مسیحی در پایان قرون وسطا و آغاز دوران نوزایی تا اوایل قرن بیستم را در برمیگیرد، بیان کامل و جامع خود را در ایدئولوژی ملی گرایی پیدا میکند.
عجیبتر این که در مورد ایدئولوژیای که تا این پایه در شکلگیری تجدد نقش داشته و صدها جنگ کوچک و بزرگ و دو جنگ بینالمللی را موجب گردیده و بعدها با انتقال به جهان غیر غربی آثار عظیمی را بر جای گذاشته، تا همین اواخر یعنی پایان عصر ایدئولوژی ملیگرایی و گفتمان هویت ملی در غرب، مطالعه در خوری درباره آن انجام نگرفته و تنها از دهه 1970 است که با کارهای گلنر15 آن هم به واسطه رشد ملیگراییهای جهان سومی، رفته رفته مطالعه ملیگرایی در دستور کار صاحب نظران و مؤسسههای تحقیقاتی قرار میگیرد."