چکیده:
هدف این مقاله تحلیل و بررسی عقلانیت دینی و سکولار در اندیشه متفکران اسلام است.
به منظور دستیابی به این هدف ابتدا به مفهوم و کالبد شکافی عقلانیت و سپس به
ویژگیهای عقلانیت دینی و سکولار پرداخته شده است. پس از بررسی الگوهای عقلانیت
سکولار به تحلیل و بررسی عقلانیت مطرح در اندیشه متفکران مسلمان میپردازیم که به
دو سرمشق تجزیه شده است. الگوی نخست، عقلانیت فلسفی است که با عقلانیت دینی پیوند
دارد و الگوی دوم عقلانیت سکولار است. این نوع از عقلانیت به چهار صورت در اندیشه
متفکران مسلمان تجلی یافته است که عبارتنداز: 1. الگوی انطباقی 2. الگوی تطبیقی 3.
الگوی تمایزی 4. الگوی هرمنوتیکی یا عقلانیت دینی انتقادی.
خلاصه ماشینی:
"42 انواع عقل از دیدگاه فارابی با روشن شدن مفهوم عقلانیت در نظام فکری فلسفی فارابی معلوم میشود که این پارادایم عقلانیت با عقلانیت دینی در سطح معرفت شباهت بیشتری دارد و این الگوی از عقلانیت، عقلانیت سکولار و بریده از دین نیست؛ زیرا از نظر فارابی ادراک از طریق ارتباط برقرار نمودن با عقل فعال حاصل میشود و عقل فعال در حقیقت همان عقل قدسی یا جبرئیل در مفاهیم دینی است.
در این الگوی عقلانیت نه تنها دانش از ارزش جدا نیست بلکه دانش مسلط بر فرهنگ و شیوه زندگی ماست، اما دانش که ریشه در حقیقت و امور ماورای طبیعی و منبع زلال و پاک دارد برخلاف عقلانیت سکولار که مرجع و منبعشان عقل عرفی است.
45 و آن را در صدر قله معرفتی بشر قرار داده و با این اعتقاد درصدد توجیه و تفسیر علمی دین برآمده است، اقبال که مهمترین دغدغهاش جمع بین عقلانیت نوین و دین بود با تقسیمبندی تاریخ بشر به دوره غریزه و عقلانیت، تعارض علم مبتنی بر عقلانیت مدرن را با دین حل نموده و معتقد است که دین نه تنها مغایر با علم و اندیشه بشری نیست، بلکه در طول آن قرار دارد؛ به این معنا که پیامبر اسلام(ص) با ظهور خود پایان هدایتی را که مبتنی بر شناخت غیر استقرایی است، اعلان کرده و آغاز حاکمیت معرفت جدیدی را که از طریق کوششهای علمی و تجربی حاصل میگردد، ابلاغ میکند."