چکیده:
در تفکر دینی و فلسفی اسلام بین «هست و نیست»ها و «باید و نباید»ها رابطه مستقیم
وجود دارد. هر آنچه وجود دارد، «خیر» است و هر آنچه خیر شد، «بایسته»ای را در پی
دارد و هر آنچه وجود ندارد، «خیریتی» نداشته و «بایستهای» بر آن مترتب نمیشود.
بنابراین شکی نیست که ماهیت هر نوع رفتار سیاسی - اجتماعی پیامبرصلی الله علیه
وآله ناشی از نوع نگرشی است که پیامبرصلی الله علیه وآله از انسان و ماهیت و هستی
او دارد. این مقاله در بیان مبانی نظری انسان شناسانه سیره سیاسی پیامبرصلی الله
علیه وآله میباشد تا نشان دهد سیره سیاسی پیامبرصلی الله علیه وآله به ملاحظه
ماهیت و سرشت انسان، به دنبال احیای کرامت ذاتی انسان است و به ملاحظه جایگاه وجودی
او که از سوی خداوند به عنوان جانشین خدا در زمین تعیین شده، به دنبال رساندن انسان
به کرامت ارزشی و ویژهای است که خداوند به چنین انسانی افاضه کرده است. سیره سیاسی
پیامبر از یک نگرش «ماهیت شناسانه» از انسان که معرف دو بعدی بودن انسان است و
نگرش «وجود شناسانه» که معرف جایگاه وجودی انسان نزد خداوند و در عالم هستی است،
برخوردار بوده و در تلاش است انسان را با چنین ماهیتی به جایگاه عبودیت خدا و
خلیفةاللهی برساند. نکته شایان ذکر اینکه نوع نگرش انسانشناسانه پیامبرصلی الله
علیه وآله موجب آن است که سیره سیاسی و حکومتی وی ناظر به دگرگونی دایمی و تحول
انسان از نقص به کمال تا حد خلیفةاللهی باشد.
خلاصه ماشینی:
"مقدمه در مقاله حاضر این سؤال مطرح شده که مبانی انسانشناسانه سیره سیاسی و حکومتی پیامبر اسلام را میتوان چگونه تعیین کرد؟ در پاسخ به این سؤال این فرضیه مورد آزمون قرار گرفته که سیره سیاسی پیامبرصلی الله علیه وآله از یک نگرش «ماهیتشناسانه» از انسان که معرف دو بعدی بودن انسان است و نگرش «وجودشناسانه» که معرف جایگاه وجودی انسان نزد خداوند و در عالم هستی است، برخوردار بوده و در تلاش است انسان را با چنین ماهیتی به جایگاه خلیفةاللهی برساند.
اما وجود چنین قوایی و نوع نیازهای برخاسته از آن، حیات طبیعی را برای انسان بهوجود میآورد و هم برخوردار از وجود قوه عقل و اراده و گرایشهای فطری کمالخواهانه است و آنها او را متمایز از حیوانات میکند و گاه او را به حد فرشتگان و بلکه بالاتر از فرشتگان میرساند؛ در این صورت انسان صرفنظر از اینکه قوای نفسانی خود را در چه جهت و چه هدفی بهکار میگیرد، در ذات خود از حیوانات و عالم طبیعت برتر شده و توان به خدمت گرفتن آنها را دارد.
(52) پیامبر اعظمصلی الله علیه وآله در سیره حکومتی خود بهدنبال رساندن انسان به چنین مرتبهای از شایستگی بود و آنان که تحت رهبری سیاسی و الهی او قرار گرفتند دارای افکار و اندیشههای بلندی شده و نیز اعمالی کاملا انسانی و برخاسته از کمالات الهی داشتند، بهطوری که صدور این نوع افکار فقط شایسته آنان بود.
(60) در جمعبندی مباحث مقاله میتوان گفت که سیره سیاسی پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله از سویی در جهت برداشتن هرگونه غل و زنجیر از گردن انسان عصر جاهلیت بود تا به احیای کرامت ذاتی انسان منجر شود و از سوی دیگر، انسان به جهت جایگاه وجودیاش نزد خداوند یعنی شایستگی برای جانشینی خدا در روی زمین، صاحب کرامت ویژه و کرامت ارزشی شده است."