چکیده:
میان یازده دین زنده کنونی جهان،اسلام و مسیحیت به سبب آسمانی و ابراهیمی بودن،برخورداری از کتاب مقدس و آموزههای بینشی و ارزشی و کنشی که التبه در اسلام بیشتر و کاملتر تجلی یافته،و نیز پیروان فراوان،امتیاز و برتری ویژهای دارند و میان نگرههای دینی اسلام و مسیحیت،بازکاوی اهمیت و جایگاه کتاب آسمانی آنها (قرآن و کتاب مقدس)به دلیل تأثیرگذاری در همه عرصههای دینشناخت،اهمیت فراوانی دارد که در این مقاله دنبال شده است. بر این اساس،نخست ماهیت و جایگاه قرآن و کتاب مقدس بهطور جداگانه بررسی،سپس نقاط اشتراک و امتیاز آنها بازکاوی شده است.از آنجا که به اذعان همه مسلمانان و شواهد متقن دیگر،قرآن از رهگذر وحی در زمانی محدود یعنی 23 سال و با یک زبان یعنی زبان عربی بر یک شخص یعنی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و بدون هیچ کم و کاست و با برخورداری از عصمت لفظی فرود آمد،بر کتاب مقدس از آن جهت که به اذعان مسیحیان از رهگذر الهام و نه وحی،طی زمانی طولانی یعنی 1500 سال،با زبانهای متعدد،بر شمار بسیاری از اشخاص که عموما مجهولند،الهام شد و نیز به سبب اختلاف در شمار کتابهای مقدس و فقدان عصمت لفظی و عدم مصونیت از تحریف،برتری کامل دارد.
Among the eleven living religions of the world، Islam and Christianity have special privileges and preferences because they are divine and Ibrahimi religions، have holy books and have insight and value and conduct doctrines – which is of course manifested in Islam in a more complete way – and have many followers. Among Islam and Christianity’s religious presuppositions، researching the importance and position of their divine books – i.e. Quran and the Bible – is very important and thus discussed in this article، because they affect all the other areas of religious cognition.
Therefore the quiddity and position of Quran and the Bible are first independently discussed، then their common and difference points are explored. According to the belief of all Muslims and other firm evidences، Quran is descended through revelation during a limited time، i.e. 23 years، and with one language، i.e. the Arabic language، and on one person، i.e. the Prophet Mohammad peace be upon him، and without any change and has the advantage of immunity from alteration، while according to the belief of the Christians، the Bible is received through inspiration not revelation، during a long period of time، i.e. 1500 years، with various languages and on numerous people who are mostly unknown and also there is disagreement in the number of holy books and lack of immunity from alteration. Therefore Quran is absolutely superior from the Bible.
خلاصه ماشینی:
"7. حال اگر از همه اشکالات گذشته درگذریم و بپذیریم که خداوند با الهام به دور از هر شائبهای،تمام متون کتاب مقدس را به گردآورندگان شناخته شده یا گمنام آنها طی 0051 سال ابلاغ کرده است،جای این پرسش اساسی است که اگر خداوند بنا بر ادعای مسیحیان از رهگذر روح فعال خود(روح القدس)تا این اندازه و تا این سالها با بشر همراه شده و کوشیدهاند تا این متون را به مخاطبان آنها الهام کند،تا انسانها از هدایت الاهی محروم نشوند؛ اولا:چرا به جای انتخاب این روش،کتاب مقدس وحی شده به پیامبران پیشین را که دستکم مسیحیان درباره موسی و سایر پیامبران پیش از عیسی میپذیرند،به صورت لفظ و متن حفظ نکرد،تا این همه اختلاف و تشکیک ایجاد نشده و پس از قرنها اختلاف، شورای ترنت مجبور نباشد بر سر چند کتاب اجماع کند و بقیه کتابها از اعتبار ساقط سازد؟!
ثانیا:با فرض پیش گفته،چرا خداوند فقط برای شماری خاص از افراد،آن هم از دوران موسی علیه السلام تا سدههای اولیه تاریخ مسیحیت طی 0051 سال شیوه الهام خود را ادامه داد و چرا این الهام همچنان استمرار نیافت؟!اگر قرار باشد چنین الهامی لزوما از جنس وحی نباشد،چرا پسینیان از موهبت آن محروم شدهاند؟آیا میان عالمان و اسقفها و پاپهای مسیحی تاکنون هیچکس پیدا نشده که در پاکی و شایستگی به یکی از گذشتگان مانند شود تا بخشهای دیگر از کتاب مقدس یا اصلاحیههایی از کتابهای مقدس پیشین به او الهام شود؟ آیا اکنون که میان سه فرقه کاتولیک،پروتستان،و ارتودکس درباره شماری از مفاهیم و آموزههای مسیحیت اختلاف است،و چنانکه پیشتر اشاره شد،حتی در شمار کتابهای عهد عتیق اختلاف است،چرا آن خدای فعال و دلسوز که طی 0051 سال از الهام نیاسود، از رهگذر روح القدس که به ادعای مسیحیان همچنان مستمر و فعال است،با الهام خود به حل این مشکلات و گرهها نمیپردازد؟!"