چکیده:
در این مصاحبه آقای کدیور پیرو دیدگاهها و نظریات پیشین خود سعی دارد قرائتی از دین یا دیدگاهی از فقها و علما را مطرح کند که سازگاری
بیشتری با مدرنیته و بهطور خاص دموکراسی داشته باشد. در این راستا به طرح دیدگاههای مرحوم آخوند خراسانی میپردازند و تلاش میکند نشان دهد که
ایشان نه تنها ولایت مطلقه فقیه را نمیپذیرفتند بلکه در زمان غیبت اداره حکومت را بر عهده جمهور مسلمین میدانستند. وی در واقع درصدد است دیدگاهی را
برجسته کند که بتوان آنرا مقابل دیدگاه امام خمینی قدسسره منتسب به دین و علما ساخت.
خلاصه ماشینی:
"شما قائلید که آخوند خراسانی ولایت علما را در سیاست رد میکند، اما خودش فتوای جهاد میدهد، آیا این تناقض نیست؟ آیا رویکرد نظام سیاسی اسلام که علما هم در سیاست دخالت کنند، به معنای همان ولایت نیست؟ دو گزاره ولایت فقیه و فتوای جهاد ملازم هم نیستند که با نفی یکی و پذیرش دیگری تناقض محقق شده باشد.
آنان در چارچوب دین برای علما «ولایت عامه» قائلاند، اما به نظر ایشان ولایت بر حوزه عمومی مطلقه نیست، بلکه مقید به احکام دین و به خصوص مقید به فقه است، مثلا مرحوم آیتالله گلپایگانی قائل به ولایت عامه فقها بود.
(4) حتی شیخ انصاری که آقای کدیور درباره ایشان مینویسد: مرحوم آخوند خراسانی «به روش و سیاق استادش شیخ انصاری به صراحت میگویند که ولایت سیاسی علما را قبول ندارد»، در کتاب قضا مینویسد: «از روایات گذشته ظاهر میشود که حکم فقیه، در تمام خصوصیتهای احکام شرعی و در تمام موضوعات خاص آنها، برای ترتیب دادن احکام بر آنها نافذ میباشد، زیرا متبادر از لفظ «حاکم» در مقبوله عمر بن حنظله، همان «متسلط مطلق» است؛ (5) آقای کدیور برداشت درستی از قید مطلقه نیز ارائه نکرده است.
(1) بنابراین هم این تصور که برخی از علما و فقها مانند آخوند خراسانی باعث تسریع در روند مدرنیته در ایران شدهاند، غلط و نادرست است و هم اینکه برخی دیگر مانند شیخ فضل الله نوری مانع اساسی در مقابل این روند ایجاد کردهاند."