چکیده:
آموزهها و اندیشههای فلسفی و کلامی حکمای ایرانی، همواره در شبه قاره هند مورد توجه بوده و بسیاری از دانشوران این سرزمین،
تحت تأثیر آرای فیلسوفان ایرانی قرار گرفته و در آثار خود به استفاده، تبیین و شرح آثار آنها پرداختهاند.در این گفتار، فهرستی از دانشمندان هند که به نوعی نفیا یا اثباتا درباره آموزههای فلسفی کلامی میرداماد سخن گفتهاند، ارائه شده
است.
خلاصه ماشینی:
"او در حاشیهء بزرگ خود بر شرح الهدایة اه به مقایسهء آرای صدرا و میرداماد پرداخته و از آثاری چون:القبسات،الإیماضات،الافق المبین و الصراط المستقیم بهره برده و از میر با عنوان«المحقق الباقر»یاد کرده است.
او در آثار خود از آثار میرداماد چون القبسات،الافق المبین،الایماضات و خلسهء ملکوتیه بسیار بهر برده و از آموزههای فلسفی وی برای شرح مباحث کتاب شمس بازغه استفاده کرده و گاه آنها را نقد کرده است.
او از میرداماد با عناوین:البحر الزاخر،ذی المراتب العالیة و المفاخر،السید الباقر، صاحب التصانیف المشهورات کالافق المبین و القبسات و الصراط المستقیم و الایماضات و غیرها من المعتبرات یاد میکند که این خود حاکی از آن است که آثار یاد شده را در اختیار داشته و آموزهها و اندیشههای فلسفی میر را معتبر میدانسته.
شاهد دیگر که نشان از مخالفت وی با آموزههای فلسفی و گرایش شدید به دیدگاههای متکلمانی چون امام فخر رازی دارد،مطالبی است که در مقدمه الحجة البازغة آورده: متکلمان پیشین عقیدههاشان بر دلیلهای نقلی و شرعی استوار بود و با دلیلهای عقلی به اثبات عقاید دینی نپرداختند و برای نابود ساختن ترهات فیلسوفان و مزخرفات مشائیان و اشراقیان کوشش ننمودند و این موجب شد که کوتهبینان،زبان به نکوهش دینداران دراز کنند و فیلسوف نمایان تیرهای ملامت را به سویشان نشانه روند و در میان ایشان ضرب المثل شود که استواری و نیرومندی،دلیلهای فلسفی راست و تسامح و نااستواری دلیلهای دینی را؛و من چون محضر عبد الحق خیرآبادی را دریافتم،او مرا با اصولی آشنا ساخت که به یاری آن از مغلطههاشان آگاه شدم و تدلیسهاشان را دریافتم و به دلم افتاد که دفتری فراهم آورم و در آن بنیاد نادرستیهاشان را ویران سازم..."