خلاصه ماشینی:
"بعضی از این آثار بودایی در عهد ساسانیان بایران رسیده که از آنها یکی دندان بودا بود که در قدیم در پیشاور محفوظ بوده و در حدود سال 530 میلادی در ناکره نزدیک جلالآباد وجود داشت،ولی در قرن هفتم میلادی زائر چینی هیوئن تسنگ مذکور این دندان را در طی سیاحت خود در ناکره نیافت.
هیوئنتسنگ در سفرنامه خود نام بلخ راپو-هو نوشته و مینویسد:چون به آن شهر بودایی درآمد فرماندار آن شهر از او بخوبی پذیرائی کرده باو گفته بود که این شهر«راجاگریهای کوچک»لقب دارد و در آن بقایای آثار مقدس بودا فراوان است.
او«شاهبهار»را بگشاد و هرچه خواسته بود اندر شابهار همه غنیمت کرد این دو سند تاریخی میرساند که بتکدههای«بودایی»بنام شاهبهار که ظاهرا بنام معابد شاهی بوده است در غزنه و کابل و نقاط دیگر وجود داشته است در چند سطر پیش در نوشتههای یعقوبی از جایی بنام«سارخود»یاد کردیم باید دانست که آن همان سرخبد بمعنی بودای سرخ در مقابل«خنگبد»بمعنی بودای خاکستری است که در هیکل از بودا بوده است در بامیان که ابو ریحان بیرونی آندو را صنمی البامیان یعنی دو بت بامیان خوانده است و عنصری بلخی درگذشته در 431 هـ.
بر اثر این حکایت بودایی داستانی شبیه بزندگی بودا در مشرق ایران پدید آمد و سرمشق صوفیان اسلام گردید،و آن قصه زهد ابو اسحق ابراهیم بن ادهم درگذشته در میان سالهای 159 و 166 هجری است گویند که وی امیر بلخ بود و در ضمن شکار به هاتفی از غیب ملهم شده و از جاه و جلال سلطنت چشم پوشید و لباس فقر دربرکرد و راه بیابان پیش گرفت و بقیت عمر خود را به زهد و ترک دنیا گذرانید."