خلاصه ماشینی:
"این شعر که آقای مرتضی مقصودلو(فرزند صاحب ترجمه)برای من نقل کردهاند، گزارش منظوم آن داستان است: در زمانی که اجنبی میخواست مملکت را بر دبه شیادی بست زینرو قراردادی شوم مایهء ظلم و ضد آزادی وکلائی درست کرد بزور برخلاف شرائط عادی مثلا شد وکیل ترکستان خواجه عبد الحمار بغدادی یا نماینده سجستان گشت بقر الدوله مهابادی یازده تن وکیل ایراندوست باز کردند باب نقادی شکر هم یازده کنم ویژه از مساوات و استرآبادی (*)برنده جایزه علمی دانشگاه گلاسکو(انگلستان،1977) در انتخابات دورهء چهارم مجلس ملی بعهد صدارت وثوق الدوله دیگر بار مجتهد استر آبادی،بخلاف خواسته دولت،به نمایندگی مردم گرگان گزیده شد."