چکیده:
اگر پرسیده شود که در عالم اندیشه و تفکر آیا چیزی به نام"فلسفه اسلامی"وجود دارد،در بادی امر پاسخ به آن همچون بدیهیات مینماید؛ولی اگر پرسشگر سؤال خود را دقیقتر بیان کرده و بگوید مقصود این نیست که آیا فلاسفهای بنام،چونان فارابی و ابن سینا و خواجه نصیر و شیخ اشراق و میرداماد و صدر المتألهین در تاریخ فرهنگ اسلامی حصور و ظهور داشتهاند یا نه؟و یا اینکه آیا آثاری همچون شفا و شرح اشارات و حکمة الاشراق و افق مبین و اسفار اربعه هرکدام سهمی در خور و نقشی بسزا در تاریخ عقلانیت بشری دارا هستند یا نه؟که پاسخ بدانها به وضوح مثبت است.بلکه مقصود این است که پس از آنکه با بحث و فحص کامل و دقیق در اطراف محصول فکری این دانشمندان بنام،و رعایت موازین و معیارهای مربوط به طبقهبندی علوم،عنوان فلسفهء محض را برای اینگونه کاوشهای فکری برازنده یافتیم اکنون جای این سؤال باقی است که اتصاف مباحث فلسفی محض به صفت اسلامی به چه معنا میتواند باشد؟
خلاصه ماشینی:
"البته در مقابل کسانی دیگر از مستشرقین بودهاند که این طرز تلقی را رد کرده و آن را ناشی از قلت مطالعات محققان نامبرده دانستهاند از جمله گوستاو دوگا که در کتاب خود تحت عنوان تاریخ فلسفه و کلام مسلمانان پس از نقل آراء رنان و اشمویلدزر آنها را احکامی خالی از اعتبار و از سر آشنایی غیر کافی با فلسفه اسلامی دانسته است؛و اضافه بر آن،چهل این دسته از مستشرقان را بر آثار فلسفی عربی به غیر از شروح ارسطو عامل دیگری برای حکم نادرست آنان میشمارد و میگوید تنها یک شاهد برای این موضوع کافی است،و آن اینکه آیا هیچ منصفی میتواند تصور کند که شخصیت عقلانی مانند ابن سینا در فلسفه هیچ چیز نویی نیفزوده باشد و صرفا مقلد یونانیان باشد؟و حال آنکه این فیلسوف بزرگ در دسته کتاب و آثار دارد یک دسته آثار به عنوان شروح فلسفه ارسطو و دستهای دیگر مطالب ابتکاری خود او مانند اشارات و حکمة المشرقیه و دیگر کتابهای وی.
و اگر منظور آنها وجود جو اجتماعی و فرهنگ مذهبی و متعصبانه در جوامع اسلامی است بهگونهای که مانع بروز هرگونه اندیشهء غیر همسو با اندیشه خدامدارانهء دینی میگردد،اگرچه از ظاهر کلام ایشان این مقصود برنمیآید،ولی اگر چنین هم باشد این مختص جوامع بستهء سنی مذهب است که با یک دیدگاه بسته و ضد تعقلی مانع رشد فلسفه عقلی در جامعهء خود شدهاند(و این همان چیزی است که در تحلیل آقای دکتر سامی النشار و با لحن حمایت گونه،از آن،به وجود"روحیه اسلامی اصیل"یاد میشود)،و در جوامع شیعی،فرهنگ عقلی همیشه بستر مناسب و کافی برای رشد خود داشته است و شاهد آن هم تاریخ تفکر عقلی و فلسفی در جوامع شیعی است."