خلاصه ماشینی:
"مدیر باید بداند تا چه حد مجاز به استفاده از شیوهها و روشهای گوناگون برای افزایش و رشد کمی و کیفی کار است و در ارزشگذاری تقدم و تاخر رتبی از آن کدام مسئله و موضوع است؟ عناصر سازمان و افراد تحت امر مدیر نیز باید بیبهره از تغذیه فکری نباشند.
مدیر موفق کسی است که هراز چندگاه به ایجاد این فرصتها و«صحبت با جمع» بپردازد و یا از کسانی برای ارشاد و هدایت و بهینهسازی درونی عناصر سازمان استفاده کند.
مدیر باید عدالت را در دو بعد اجرا کند: 1-در شرایطی که بین کارکنان اختلافی رخ دهد یا در حقوق آنها نسبت به سازمان و بالعکس مسایلی پیش آید،این مدیریت است که باید چنان پاک،درست،بیطرف و حقگو باشد که کارکنان وی را به عنوان قاضی در حل اختلافات خود انتخاب کنند.
علی(ع)در سخنی زیبا به این مسئله اشاره دارد که من غنی عن التجارب عمی عن العواقب:هرکس خود را بینیاز از گذشته احساس کند از دیدن درست آینده محروم خواهد شد(دیدش نسبت به آینده کور است) پس مدیر موفق برای خوبتر دیدن فردا باید گوشهء چشمی به گذشته داشته باشد.
مدیر موفق باید بیهیچ عجب و خودبزرگبینی سهم موفقیت سازمان را در ضعف و کاستی حوزه مدیریت خود را که ناشی از ضعفهای خودش هستند نیز تجزیه و تحلیل و اصلاح کند.
2-ازدیاد علاقه نسبت به انجام کار: تفویض اختیار سبب میشود کارمند رضایت خاطر پیدا کند و علاقه بیشتر نشان دهد(برای نمونه کشورهایی را که دارای نظام مارکسیستی یا استبدادی بوده و امکان مشارکت در مدیریت نبوده است میتوان مثال زد."