خلاصه ماشینی:
"بدین هنگام کس،آهسته،گویی چون نسیمی،میخزد در غار، محمد را صدا آرام میآید فرود از اوج و نجوا گونه میگردد پس آنکه میشود خاموش.
علی موسوی گرمارودی (به تصویر صفحه مراجعه شود) نماز شولای نور بر تنما میکند نماز مارا غریق مهر خدا میکند نماز با بانگ پرصلابت قد قامت الصلوة مارا به کوی عشق صدا میکند نماز دلهای خوگرفته به مرداب شرک را سرچشمه خلوص و رضا میکند نماز هر صبحدم به روی خدا باوران خاک درهای رحمت است که وا میکند نماز کن تکیه بر نماز که در شط حادثات ایمن تو را ز موج بلا میکند نماز بنگر به پیر عشق که بر تخت احتضار وقت سفر چگونه ادا میکند نماز آکنده از طنین عبور فرشتههاست آنجا که بال نافله وا میکند نماز از بندهای وسوسه،طاووس روح را در آسمان نور رها میکند نماز مردان راه را ز جفا و وفای دوست پیمانه نوش خوف و رجا میکند نماز با زانوی ادب چو نشینی گه سلام بر تو سلام عشق و صفا میکند نماز مقبول حق چو گشت نمازت،برای تو صد قصر در بهشت بنا میکند نماز همایون علیدوستی-شهرکرد دو بیتی های غربتـ تنت خونی،لباست پاره پاره خودت ماهی و چشمونت ستاره نمیدونم کجایه قبرت،اما الهی نور بر قبرت بباره * بیتو،بیتو شب و روزم سیاه نصیبم درد و داغ و اشک و آهه خودم بردم تورو در خاک کردم ولی بازم دو چشمونم به راهه * من و داغ شهیدون دادوبیداد کنار رود کارون دادوبیداد شب غربت،سر قبر عزیزون دل من موند و بارون دادوبیداد علیرضا غزوه شعر وارهها (به تصویر صفحه مراجعه شود) غروب گیسوان نارنجی خورشید را شانه کرده است * ساحل در بهت دریا بیوضو مانده است * دریا..."