خلاصه ماشینی:
"آن سوی دیوار کورت مارتی ترجمه:رضا نجفی جلوی خانهاش دیواری تختهای ساخته بود تا از توی خانه چشمانش به کارخانه نیفتد.
از دکتر هم که به او گفته بود؛شما باید مراقب خودتان باشید،هماهنگ شدن با ریتم دستگاهها دردی از تو دوا نمیکند،متنفر بود.
فقطوفقط بهار درون باغچه و دیواری از تختههای پوسیده را میشد نگاه کرد.
پس از سه هفته به زنش گفت:"چه مصیبتی،مرتب این باغچه را میبینم و دیگر هیچ!فقطوفقط باغچه.
برایم خیلی یکنواخت شده همهاش همین باغچه!دستکم دو تا از تختههای این دیوار لعنتی را بردار تا چیز دیگری ببینم".
بیمار از میان شکاف دیوار نگاهی به بیرون انداخت و قسمتی از کارخانه را دید.
پس از گذشت (به تصویر صفحه مراجعه شود) یک هفته شکوهکنان گفت:«تنها همان یک تکه از کارخانه را میبینم.
خارج و داخل شدن ماشینها به حیاط کارخانه را،داخل شدن سیل ماشینها،به هنگام صبح و خروجشان به هنگام عصر را با نگاه دنبال کرد."